eitaa logo
اشعار ام‌البنین بهرامی (ام.خزان)
2.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
454 ویدیو
1 فایل
ام‌البنین بهرامی - شاعر - دارای ۱۱ اثر چاپ شده در ایتا: https://eitaa.com/omolbaninbahrami در سروش: https://splus.ir/omolbaninbahrami
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ علامه امینی، برای عجل الله تعالی فرجه الشریف، صدقه کنار میگذاشتند و میفرمودند: امشب قلب حضرت در فشار است 😭😭 صدقه برای حضرت فراموش نشود 🌹@omolbaninbahrami کانال شاعر ارزشی (ام.خزان)
خون خدا چون رود جاری شد در دشت سرخ نینوا آنروز وقتی که غارت گشت پیراهن شد کربلا در کربلا آنروز هفت آسمان عمریست با اندوه شد مرکب پیراهنی خونین رفته است با بال ملائک از آتشفشان گلشنی خونین هر سوی آری غنچه‌ای عطشان چشم انتظار پیرهن مانده یعقوب در کنعان به هجران و یوسف بسی دور از وطن مانده یونس میان بطن ماهی هم دلداده‌ی پیراهن ارباب پیراهنی کز بوی شیرینش کنج خرابه کودکی شد خواب پیراهنی کز دیدنش آدم شد توبه کار و عاقبت تسلیم از عرش نازل گشت پیراهن آتش گلستان شد به ابراهیم آتش ولی می دید در میدان بوسید جسم بی کفن زینب تا روز محشر در همه عالم شد روضه خوان پیرهن زینب 🌹@omolbaninbahrami کانال شاعر ارزشی (ام.خزان)
خون خدا چون رود جاری شد در دشت سرخ نینوا آنروز وقتی که غارت گشت پیراهن شد کربلا در کربلا آنروز هفت آسمان عمریست با اندوه شد مرکب پیراهنی خونین رفته است با بال ملائک از آتشفشان گلشنی خونین هر سوی آری غنچه‌ای عطشان چشم انتظار پیرهن مانده یعقوب در کنعان به هجران و یوسف بسی دور از وطن مانده یونس میان بطن ماهی هم دلداده‌ی پیراهن ارباب پیراهنی کز بوی شیرینش کنج خرابه کودکی شد خواب پیراهنی کز دیدنش آدم شد توبه کار و عاقبت تسلیم از عرش نازل گشت پیراهن آتش گلستان شد به ابراهیم آتش ولی می دید در میدان بوسید جسم بی کفن زینب تا روز محشر در همه عالم شد روضه خوان پیرهن زینب 🌹@omolbaninbahrami کانال شاعر ارزشی (ام.خزان)
11.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥پیامی که از جنوب ایران به آمریکا مخابره شد؛ اولین مقصد لشکر اربعین: یک پادگان آمریکایی در ۱۵۰کیلومتری امشب در روضه‌ای پرشور در گفت: فاصله بندرماهشهر تا یکی از پادگان‌های آمریکا فقط ۱۵۰ کیلومتر است. ما لشکر اربعینی هستیم؛ اگر مویی از سر رهبر انقلاب کم شود، نخستین مقصد لشکر اربعینی‌ها همان پادگان است... 🌹@omolbaninbahrami کانال (ام.خزان)
آخرین وداع خواهر سلامِ تیر و عطش بر گلوی خسته رسید سلام آهِ جگر، بر سر شکسته رسید غریبیِ حرم و آتش و تنی صد چاک صدای گریه‌ی طفلان و خواهری برخاک صدای آه رباب است و لاله‌اش پرپر به روی سینه‌ی خود می‌زند ز غم، مادر به روی دست، علی‌اکبر است و اعجازش که سوخت، قلب حسین از شکوه پروازش ببین به چشم پر آبش، که داغ، سنگین‌است هزار سینه پر از کینه‌های دیرین‌است برادرم تو نرو، خانه بی‌چراغ مکن به قلب خواهر مهجور خویش، داغ‌مکن برادرم تو بمان، سایه‌بانِ کوفه و شام! مرو که بی‌تو غریب است، دشت نا آرام نسوز جان مرا باز ازین جدایی سخت که بی‌تو نیست مرا هیچ، جزسیاهی‌بخت برادرم تو نرو، لحظه‌ای درنگ گذار وَ بر رمیده‌ دلم، سایه‌ای زِ مهر بیار هنوز داغ‌ تو بر شانه‌ای که حامل نیست شکسته قلب من و ماه، بی‌تو کامل نیست اگر تو داغ شوی، در حرم قیامت چیست؟ چه خواهری دلش از داغ‌تو سلامت زیست؟ نگاه کن به دل خیمه‌ها، غریب و سیاه نوای ناله‌ی طفلان و شعله ها جانکاه قسم به اشک یتیمان و آه‌های شبم مرو، که بعد تو من زنده در لهیب تبم نگاه کن به دل زار و چشم زینب خود به ذوالفقار پر از آه و خشم زینب خود به هر طرف بنگر، موسم جدایی شد شکفته بر جگرم خار بی‌وفایی شد و این وداع چه تلخ است، عاشقانه شده که بی‌برادری و درد، شاعرانه شده تو می‌روی و دل کاروان پر از خون است و چشم خواهرت از غربت تو گلگون است نگاه زینب مضطر به آسمان مانده میان خیمه، غریبی، به دوش‌مان مانده سراغ ماه نیامد ز شام وحشت و شب دلی رمیده شد و ماند بی‌پناه و سبب به زیر پرچم خون، زخم دل چه نایاب است صدای ناله‌ی زینب چقدر بی‌تاب است چگونه بغض، دلش را به دام اشک آورد؟ چگونه تیر، دلش را به کام مشک آورد؟ خزان غربت تو در غبار صحرا ماند گلوی سوخته‌ات در حصار صحرا ماند شکوه عمه‌ی سادات در حرم پیچید نوای ضجه و هیهات در حرم پیچید به دشت، آه جنون از رباب می‌آمد ندای شرم، ز سقا و آب می‌آمد صدای زینب و ناله، کنار پیکر تو چه سخت بود نشستن چنین برابر تو ببین حسین! چه خون شد، میانِ قتل‌گهت زمینیان همه گریان ز داغ پر زدنت به زیر نیزه و شمشیر، پیکرت پاره خمیده قامت زینب وَ خیمه آواره میان خیمه نشسته‌ست دختری تنها میان شعله‌ی داغ و عطش، دلش دریا تو رفتی و همه جا داغ و درد و آه شده دل صغیر یتیمان، چه بی پناه شده تو رفتی و دل شب در سکوت، غلطان شد سرشک سوخته بر گونه‌ها نمایان شد به نیزه رفت سرت، راه کاروان سخت است به چشم دخترکت، رنج بی‌امان سخت است قسم به خون جوانان، قسم به آه رباب که تا ابد نهراسد دل از هجوم عذاب تو زنده‌ای به دلِ شعله‌های سوزِ بلا که آسمان به زمین می رسانده غم‌ها را و زینب است که با آه و صبر، دمساز است دلش چو کاسه ی خون و لبش به اعجاز است سپاه ظلمت شب را دگر شکسته سحر شکوه عشق ندا داده است، وقت خطر نه موج حادثه و نه شرار آتش و خار نه تیر، نه عطش از ما گرفته صبر و قرار به داغ پیکر تو، کوه اگر ز جا برخاست ز شعله‌ی دل من شعله‌ی زمان پیداست قسم به خون تو ذبح القفا، برادر من! که بعد هجر تو نشکسته‌ عزم و باور من زخون پاک تو این دشت، راهی دریاست و از قیام تو، فردا هزار عاشوراست تو گر چه رفتی و این دشت، پر مصیبت شد به خون توست که دنیا پر از حقیقت شد به یاد پرچم سرخت، میان کون و مکان قیام سبز تو هرگز نمی‌شود پایان 🌷@omolbaninbahrami کانال (ام.خزان)
7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتم حسین قافیه ها ریخت بر زمین باران غم بدون صدا ریخت بر زمین چشم به خون نشسته‌ من یادش اوفتاد نزدیک عصر، خون خدا ریخت بر زمین شعر و اجرا : ام‌البنین بهرامی 🌷@omolbaninbahrami کانال (ام.خزان)