✨﷽✨
🗒 متن سخنرانی
🎧 شهید حسین دخانچی
🎤
#حجت_الاسلام_محرابیان
...ما حسین دخانچی دیده بودیم،
شهید حسین دخانچی بیست سال قطع نخاع رو تخت افتاد، برادرا؛حسین دخانچی تو نوجوانی قطع نخاع شد در جبهه رو تخت خونهاش پیر شد موهاش سفید شد، خانومش میگفت نیم ساعت مونده بود به شهادتش، میخندید شوخی میکرد، صدام کرد خانومم، گفتم بله حسین آقا، گفت یه لحظه بیا جلو: جانم، خیلی به پای من اذیت شدی و سوختی، یه نیم ساعت دیگه منه حسین رو تحمل کن، گفتم حسین آقا نیم ساعت دیگه میخوای کجا بری؟
گفت خدا صدام میکنه میخوان ببرنم، من شوخی کردم گفتم آدم قحطه تو رو ببرن، لبخند میزد میگفت نیم ساعت تحمل کن، به جان امام حسین (علیه السلام) نیم ساعت که گذشت دیدم آرام چشمش رو، رو هم گذاشت و گفت:
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
دیدم حسین دخانچی چشمش رو آرام بست، هر چی گفتم حاج حسین، حسین آقا، خوابید برا همیشه...
بعد بیست سال رو تخت، قطع نخاع، بهش میگفتیم ناراحت نیستی خدا اینطوری به سرت آورده مثلا؛
تعبیر دیدی بعضیا میگن خدا به سرت آورد، خدا چیکارت کرد ولی اونی که تو این دنیا زیبایی ها رو میبینه، حسین آقای دخانچی بالای تختش نوشته بود:
چرا دست یازم _ چرا پای کوبم
دلبرم مرا بی دست و پا میپسندد...
#عاقبت_بخیر_باشید✋
🔻
https://t.me/mehrabeyan
sapp.ir/mehrabeyan
eitaa.com/mehrabeyan
instagram.com/ostad_mehrabeyan