: برآشفتگی‌ها و بهم‌خوردن‌های تعادل روحی با روش‌ها و ابزارهای شیطانی! ✍️ اوایل آذر بود. مشغول بررسی اکسلِ تعاملات مخاطبان در آبان ماه بودم و دسته‌بندی اولویت‌هایشان برای مسیر حرکتمان در ماه آذر و بعد از آن. آخرای جمع‌بندی بود و سرفصل‌نویسی، که دیدم بی‌صدا آمد کنارم نشست! از اینگونه آمدنش متوجه شدم نیاز دارد همین الآن وقتی برایش خالی کنم تا بتواند حرف بزند. نگاهش کردم و بی‌هیچ حرفی گفتم می‌توانی ده دقیقه کنارم بنشینی؟ تا من آنچه در ذهنم نقش بسته را روی کاغذ پیاده کنم و بعد با ذهن خالی، به حرفهایت گوش کنم؟ • گفت : حتماً، فقط من احتیاج دارم که در مورد چند مسئله با شما حرف بزنم که فشار روانی شدیدی بر من وارد کرده است. دستم را روی دستش گذاشتم و گفتم حتماً. ده دقیقه کنارم بنشین من این جدول را تکمیل می‌کنم و باهم حرف می‌زنیم. • آمدم مشغول ادامه‌ی نوشتن شوم که چشمانم افتاد به کتاب «صحیفه جامعه سجادیه» روی میز، بازش کردم و چند دعای پشت سر هم کوتاه (دعای ۱۵۴ به بعد) را که حول محور دفع حملات شیطان و در امان ماندن از آنها بود را پیدا کردم و دادم دستش. گفتم تا من این چند خط را بنویسم تو این چند دعای کوتاه را مرور کن! • چند دقیقه بعد، کارم تمام شد و از صفحه مربوطه روی لپ‌تاپ بیرون آمدم و رو کردم به او و گفتم: جانم؟ • به چشمانم نگاه کرد و یک نفس عمیق کشید و گفت: هیچی! چیزی نگفتم و با لبخندی منتظر ادامه‌ی حرفش شدم! • گفت : مراحل مجوز یکی از کتاب‌ها دچار مشکل شده! آن‌هم کتابی که در اصلاح تفکرات خودشناسی نوجوانان در این بازه‌ی زمانی حساس می‌تواند کولاک کند. آن‌هم کتابی که یک تیم متخصص ماهها پایش زمان گذاشتند... آن‌هم با ایرادهای بنی‌اسرائیلی که امتداد همین سیستم آموزشی دردناک حاکم بر کشور است. خشم از نافهمی‌های سیستمی از سوئی، و ترس از هدر رفتن تمام زحمتهایمان از سوی دیگر، و از همه بدتر فقر محتوایِ مناسب برای نوجوان در کشور و جهان آنقدر حالم را آشفته کرد، که نتوانستم تمرکز کنم و فکرم را رها کنم و به بقیه کارها برسم. آمدم فقط برایتان بگویم و شما را در جریان بگذارم. این دعاها را که دادید دستم، شبیه آبی بود که روی آتش جانم نشاندید، هم خشمم را و هم ترسم را ذره ذره فرونشاند! حالا می‌توانیم برای بررسی و گفتگوی جدی وارد عمل شویم و مسیر دفاع از کتاب را تا رسیدنش به انتشار طی کنیم. ✘ گفتم: مشکلات، مصائب، فتنه‌ها، گره‌ها می‌آیند و هر کدام اندازه‌ای و قدرت و ارزشی دارند در حد خودشان! اما آنچه به آنها ضریب داده و ما را از حالت تعادل خارج کرده و توان تصمیم‌گیری معقول و حفظ آرامش‌مان را از ما می‌گیرد، موج‌سواری شیطان بر روی موضوع است. ✘ شیطان از طریق «قوه وهم» آن مشکل را بزرگ و بزرگ‌تر کرده و با کمرنگ و کمرنگ‌تر نمودن پناهگاه‌های مستحکم‌ و الهی‌مان، احساس ترس و ضعف را در برابر آن مشکل بر ما غالب می‌‌کند. برای چنین مواقعی دهها دعا و حرز در صحیفه‌ی جامعه سجادیه هست که می‌تواند ضریب وهم و تأثیرات شیطان را از روی انسان بردارد، و او را در آغوش امن تکیه‌گاه‌های الهی‌اش امنیت ببخشد. آنوقت است که ترس و خشم و ناامیدی و غرور حاصل از آن اتفاق بسرعت ذبح می‌شود، چون با شمشیر توحید سرشان را بریده‌ای! • گفت : من این سر بریدن را با درک هر فراز از این دعا در درونم حس می‌کردم. • گفتم: آرام کردن ساختار ریاضی نفس، یک مهندس می‌‌خواهد که به ریزترین و عمیق‌ترین ابعاد این ساختار آگاه باشد و بداند که کدام کلمات و چه سیری از آن می‌تواند این نفس برآشفته را رام کند. و خداوند چهارده معصوم را مهندسان عالی‌رتبه‌ی نفس قرار داد... کافیست اعتماد کنیم و در چنین مواقعی گمشان نکنیم. ※ کارگاه شیطان‌شناسیکتاب صحیفه جامعه سجادیهکارگاه سحر و جادو @ostad_shojae | montazer.ir