انسان شناسی قرآنی
تفسیر سوره بقره آیه ۳۵
در صورتی می توانیم زندگی داشته باشیم که به این شجرۀ ممنوعه ، نزدیک نشویم و زندگی کردن در نزدیک شدن به آن نمی باشد . شیطان ، در نزدیکی به شجرۀ ممنوعه ، وعدۀ زندگی و بقاء زندگی داد و نام آن درخت را « شجره الخُلد » گذاشت و گفت این درخت ، قرار است که تو را خالد و ابدی در زندگی بهشتی قرار دهد .
-
علامه طباطبایی می نویسند :
[درخت نهى شده چه درختى بود؟]
و در كتاب عيون اخبار الرضا (علیه السلام)، از عبد السلام هروى، روايت آمده كه گفت: به حضرت رضا (علیه السلام) عرضه داشتم: يا بن رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله)، از درختى كه آدم و حوا از آن خوردند برايم بگو، تا ببينم چه درختى بود؟ چون مردم در باره آن اختلاف دارند، بعضى روايت مى كنند: كه گندم بوده بعضى ديگر روايت مى كنند: كه درخت حسد بوده، حضرت فرمودند: هر دو درست است، عرضه داشتم: با اينكه دو معناى متفاوت دارد، چطور ممكن است هر دو درست باشد؟ فرمودند : اى ابى صلت، يك درخت بهشت ميتواند چند نوع باشد، مثلا درخت گندم می تواند انگور هم بدهد، چون درخت بهشت مانند درختهاى دنيا نيست، و آدم بعد از آنكه خداى تعالى به او احترام كرد، و ملائكه را وا داشت تا براى او سجده كنند، و او را داخل بهشت كرد، در دل با خود گفت : آيا خدا بشرى گرامى تر از من خلق كرده است؟ خداى عز و جل از آنچه در دل او گذشت، خبردار شد، پس او را ندا داد: كه سر خود را بلند كن، و به ساق عرش بنگر، تا چه مى بينى؟ آدم سر به سوى عرش بلند كرد، و به ساق عرش نگريست، و در آن ديد كه نوشته : لا اله الا اللَّه، و محمد رسول اللَّه، و على بن ابى طالب امير المؤمنين، و همسرش فاطمه سيده زنان عالميان، و حسن و حسين دو سيد جوانان اهل بهشتند، آدم پرسيد: پروردگارا، اينان چه كساني اند؟ خداى عز و جل فرمود: اى آدم اينان ذريه هاى تواند و از تو بهترند، و از همه خلايق من بهترند، و اگر اينها نبودند، من تو را، و بهشت و دوزخ، و آسمان و زمين، را خلق نمى كردم، پس مبادا به چشم حسد بر اينان بنگرى، كه از جوار من بيرون خواهى شد.
پس آدم به چشم حسد بر آنان نظر افكند، و آرزوى مقام و منزلت آنان كرد، و خداوند شيطان را بر او مسلط ساخت، تا سر انجام از آن درخت كه نهى شده بود خورد، و بر حوّا هم مسلّطش كرد، او هم به مقام فاطمه به چشم حسد نگريست، تا آنكه از آن درخت بخورد. هم چنان كه آدم خورد، و در نتيجه خداى تعالى هر دو را از بهشت بيرون كرده، به زمين فرستاد، تا در جوار زمين باشند.
علّامه طباطبایی در ذیل حدیث می نویسد : « و اين روايت همانطور كه ملاحظه مى فرمائيد، اين معنا را مسلَّم گرفته، كه درخت نامبرده هم گندم بوده، و هم حسد، و اينكه آن دو از درخت گندم خوردند، ولى ثمرهایش حسد شد، و مقام و منزلت محمد و آل او علیهم السلام را آرزو كردند.
و مقتضاى معناى اول، اين است: كه درخت نامبرده پست تر و نالايق تر از آن بوده كه اهل بهشت اشتهاى خوردن از آن را بكنند، و مقتضاى معناى دوم، اينست كه: درخت نامبرده گرانمايه تر از آن بوده كه آدم و همسرش از آن استفاده كنند، هم چنان كه در روايتى ديگر آمده: كه آن درخت عبارت بوده از علم محمد و آل او (علیهم السلام).
و به هر حال هر چند حسد و گندم دو معناى مختلف دارند، و لكن .....آدم (علیه السلام) خواسته ميان تمتّع و بهره مندى از بهشت، كه مقام قرب خداست، و ميثاق در آنجا واقع شده، كه جز به خدا توجه نكند، و ميان استفاده از درخت منهيه، كه مستلزم تعب تعلق بدنيا است، جمع كند، ولى اين جمع برايش فراهم نيامد، و بزمين هبوط نموده، آن ميثاق را فراموش كرد، و هر دو امر كه همان مقام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و تمتع از درخت گندم باشد برايش جمع نشد، آن گاه خداوند او را با اجتباء هدايت نموده، با توبه ارتباط و علقه هایش بدنيا را بريد، و به ان ميثاق كه از ياد برده بود، ملحق نمود .
و منظور از اينكه در روايت فرمود: (پس آدم بچشم حسد بر آنان نظر افكند، و آرزوى منزلت ايشان نمود) الخ، بيان اين معنا است، كه مراد به حسد آدم در حقيقت غبطه و به فارسى رشك بوده، نه حسدى كه (طغيان اين غريزه)، و يكى از اخلاق رذيله است .
#تفسیر
#انسان_شناسی_قرآنی