📜 هدیه شاعر و نجات از جنّ 📌 راه نجات از وحشت و جن از (علیه السلام) 📚 مرحوم در کتاب خود، به نقل از (علیه السلام) آورده است: ⚜ (علیه السلام) حکایت نمود: 🛌 روزی پدرم امام جعفر صادق (علیه السلام) در بستر بیماری خوابیده بود، و من کنار بالین آن حضرت نشسته بودم، که یکی از شعراء به نام ۲اشجع_سلمی به دیدار پدرم آمد. 👳🏻 اشجع پس از آن که وارد اتاق شد، کنار بستر پدرم نشست و در فکر و اندوه فرو رفت. 🌷 پدرم (علیه السلام) خطاب به او کرد و فرمود: ❓ای أشجع! به چه می اندیشی؛ و برای چه این قدر غمگینی، خواسته ات را بگو؟ 👳🏻 أشجع در مدح و ثنای حضرت، همچنین برای شفا و بهبودی آن بزرگوار دو بیت سرود، پس از آن پدرم به یکی از غلامان خود فرمود: ❓چه مقدار پول باقی مانده است؟ 💰 غلام گفت: چهارصد درهم. 🌷حضرت فرمود: آن ها را به أشجع تحویل بده، همین که شاعر هدیه حضرت را گرفت، تشکّر کرد و رفت. 🛌 پدرم فرمود: او را باز گردانید، وقتی أشجع بازگشت، گفت: 👳🏻 ای سرور و مولایم! آنچه می خواستم به من دادی و مرا بی نیاز نمودی، پس چرا مرا برگرداندی؟ 🌷 حضرت فرمود: پدرم از پدران بزرگوارش، از پیغمبر خدا (صلوات اللّه و سلامه علیهم) نقل فرمود: 🔅بهترین هدیّه، آن است که ماندگار باشد؛ و آنچه را دادم، ناچیز بود؛ این انگشتر را نیز بگیر و موقع نیاز آن را بفروش. 👳🏻 اشجع گفت: یاابن رسول اللّه! مرا تأمین و بی نیاز نمودی؛ ولی من مسافرت های زیاد و طولانی می روم؛ و در بعضی مواقع وحشت مرا فرا می گیرد، چنانچه ممکن باشد، دعائی را به من بیاموز تا از برکت آن در امان باشم؟ 🌷حضرت در همان حالتی که قرار داشت، فرمود: 🐪🐫 هرگاه وحشت کردی، دست راست خود را روی سر بگذار و با صدای بلند بخوان: 🔅«أفغیر دین اللَّه یبغون وله أسلم من فی السّموات طوعاً و کرهاً و إلیه یرجعون». 📖 سوره آل عمران، آیه ٨٣. 👳🏻 سپس راوی از قول اشجع افزود، که گفت: 🐫🐪🐪 چون از حضرت خداحافظی کردم و به سفری که در پیش داشتم، رفتم، در مسیر راه به بیابانی ترسناک قرار گرفتم و صدای وحشتناکی را شنیدم که گفت: او را دستگیر کنید!! ✋و من فوراً آن دعای حضرت را خواندم، آن گاه صدائی را شنیدم که گفت: 👿 چگونه او را بگیریم؛ و حال آن که ناپدید گشته است؛ و در نتیجه سالم و صحیح از آن بیابان گذر کردم. 📓أمالی شیخ طوسی، ص ١٧۶. 📚 بحارالأنوار، ج ۴٧، ص ٣١٠. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7