پرتو اشراق
🕕 💠🌷💠 💚 🌠 خواب دختر شهيد محرابی چند شب قبل از شهادت پدرش!! 🍲 چند شب قبل از (ع) خواب دیدم در مراسم ظهر شهادت امام رضا (ع) هستم که پدربزرگم هر سال نذری مي دادند! 🥘 در حال كمك كردن در ساختمانی بودیم... صدای مردی به گوشم خورد که می گفت: 🗣 امسال (ع) حاجت بابات را خواهد داد! 💓 من بعد از این خواب خیلی بی‌قرار شدم و مدام صدای آن مرد در گوشم می‌چرخید... 👥👥 مراسم شروع شد. چون تعداد مهمان ها زیاد بود خانه یکی از همسایه ها را گرفته بودن و آن ساختمان همان ساختمانی بود که من در خواب دیده بودم! 🏙 خیلی حالم بد بود پنجره اتاق را باز کردم و بنر ایستاده پدر بزرگم را دیدم و دوباره همان صوت در گوشم پیچید: 👂(سال پدر بزرگت بنر بابات هم کنار آن بنر می رود).. 💓 و باز من بی‌قرارتر شدم. تا اینکه خبر شهادت پدرم رو دادند. 🌹▪🌹▪🌹▪🌹 💚 ارادت خاصی به علی ابن موسی الرضا [عليه السلام] داشت... آخرش هم برات شهادتش رو از امام رضا(ع) گرفت طوری که شب شهادتش هم مصادف شد با سالروز شهادت امام رضا [عليه السلام] ... 🌷 خیلی صاف و ساده بود و اهل اشک و گریه هر موقع با خودش خلوت می کرد به یه جا خیره می شد و اشک می ریخت. 📱پیامی که شهید حسین محرابی در شب قبل از برای یکی از بستگان فرستاد: ▪چشم مرا پیاله‌ی خونِ جگر کنید ▪هر وقت تر نبود به اجبار تر کنید ▪من کمتر از گدای نیستم ▪خانه به خانه دست مرا در به در کنید ▪بدکاره ها به نیمه نگاهی عوض شدند ▪مارا فُضیل فرض کنید و نظر کنید ▪این تحبس الدعا شدن از مرگ بدتر است ▪فکری برای این نفس بی اثر کنید ▪العفو گفتنم که به جایی نمی رسید ▪ذکر حسین حسین مرا بیشتر کنید ▪در می‌زنم و هیچ کسی باز نمی کند ▪پس زودتر امام رضا را خبر کنید 🌷 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq