غزل لبخند می‌زنی که دلم زیر و رو شود سرریز عطر و حال خوشِ آرزو شود بی چتر بگذرم به هواداری از بهار باران ببارد از نو و دل قصه گو شود تا بال می‌گشایی و سر می‌رسی دلم دریاچه‌وار پهنه‌ی پرواز قو شود خورشید هم به شوق تماشای چشم‌هات چون آینه زلال شود، خنده رو شود زیبایی آنچنان که گل نوشکفته‌ هم سر را به لاک برده و در خود فرو شود من ترس دارم از تو و عشق عزیز تو دل را ولی چه باک که بی‌آبرو شود! @parvin_javidnia1359