⛏ ما یه طلای دفنشدهایم…
ولی چون خودمون رو نمیشناسیم، فکر میکنیم یه مشت خاک بیارزشیم!
در حالی که:
تو معدنِ نوری!
تو کلید خیلی از درهای بستهای…
ولی خودت، خودتو فراموش کردی…
😔 انگار خودت رو گذاشتی یه گوشه…
توی کنج تنهایی، پشت کارا، دغدغهها، مقایسهها، زخمها…
و اون یه نفری که سالهاست منتظر یه نگاهته،
خودتی!
🪞 یهجوری شدی که حتی اگه یه روز خودت بیای جلو آینه بایستی و با صدای بلند بگی:
"من باارزشم…"
خودت باورت نمیشه.
چرا؟
چون سالهاست خودتو ندیدی، صداتو نشنیدی، خودتو در آغوش نگرفتی…