🌿🌸🌿🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌿🌸🌿 ✵✨❈﷽بسمه تعالی❈✨✵ قسمت:سوم - دل نگرانى من هم به همين دليل است. و گرنه على بن محمد مثل همه بندگان خدا بايد روزى از دنيا می ‏رفت و امروز رفت. خدا رحمتش كند. پيرمرد دوره امام حسن عسكرى، عليه ‏السلام، را هم گذرانده بود و از اصحاب آن حضرت بود. از دوران شصت و نه ساله غيبت صغرى هم سه سال نيابت امام را به عهده داشت. آنچه مرا می سوزاند اين همه ظلم و ستم و خونريزى است كه به اوج رسيده... امروز در تشيع جنازه على بن محمد، هيچ كس حرفى نمی زد تا ماموران چيزى نفهمند. زندانها و سياهچال هاى عباسيان پر از شيعيان مظلومى است كه جرمشان محبت به آل على است... و گريه صداى اسحاق را بريد... حليمه سعى كرد او را آرام كند. - بلند شو نمازت را بخوان! نماز به دلت آرامش می دهد. هرچه خدا بخواهد همان می شود. اسحاق بلند شد و قامت ‏به نماز بست. حليمه نتوانست فضاى روحى او را عوض كند. نمازش را كه خواند سفره نان را پهن كرد. اسحاق سر سجاده شانه ‏هايش از گريه می ‏لرزيد. متوجه حضور او شد و سر برداشت. سر سفره نشست. دانه خرمايى از توى كاسه برداشت; اما نتوانست آن را به دهان بگذارد. - ببين اسحاق، خدا بزرگ است. او كه در اين چند سال با همه سختگيري ها نگذاشته ارتباط شيعه با صاحبش قطع شود; بعد از اين هم نمی گذارد. - مگر فراموش كردى همين چند سال پيش در دوران نيابت‏ حسين بن روح، كار را به جايى رساندند كه حسين پنج‏ سال زندانى بود!؟ مگر يادت رفت مدتى گفتند هركس به زيارت كربلا و كاظمين برود بايد دستگير شود!؟ - تو هم مگر يادت رفت كه همان زمان توقيعى از ناحيه مقدسه آم‏د كه همه را از زيارت اين اماكن نهى فرموده بودند. - با اين همه زندانها پر از شيعه است. از شمشير آل عباس خون می چكد. - در هر حال دستشان كه به صاحب ‏الامر نمی ‏رسد. - ولى كارى كردند كه صاحبمان براى زمانى طولانى از ديده همه پنهان شوند. خدا می ‏داند دوران اين غيبت چقدر طول بكشد. از كنار سفره عقب رفت. بغض گلويش را می فشرد. نمی ‏توانست چيزى بخورد. حليمه دل ‏نگران نگاهش كرد: صاحب ‏الامر نفرموده تكليف چيست؟ 👆ادامه دارد..... ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ 🌤 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 @kanoon_mahdaviat313 ___