#اتوبوس‌ها_می‌سوزند عجایب سرنوشت مقرر کرد که از زمان قیام سنگ در سال 1987 میلادی به صفوف جهاد و گروه مجاهدین بپیوندم و افتخار عضویت در جنبش مقاومت اسلامی حماس را داشتم که در آنجا بزرگ شدم. بازگشت من در میان گروهای مسلح در یکی از قلعه های مبارزه شدت گرفت، صورت فلکی مجاهدان سرسخت از او بیرون آمد که خون و جان و جان خود را ارزان در راه خدا فدا کردند و در میان آنها بزرگان بودند. شهیدانی مانند دو سردار شهید «یاسر النامروطی و جمیل وادی» و شهیدان مجاهد «مجید الصلیبی، صبحی ابوناموس، محمد صیام و ایمن رادی» و غیره و بسیاری از شهدای سرافراز. در باغ های این مسجد پربرکت و زوایای آن، آغاز تربیتم بود که دروس مختلف تربیت و اخلاق و مبارزه با دشمنان و شکیبایی بر بلاها آموختم و پس از آن به تعقیب دشمنان پرداختم. اسلام از میان یهودیان در همه جا خیابان ها و کوچه های شهرم «خان یونس» شاهد مبارزه من با نیروهای اشغالگر بود. به تدریج در کارم در صفوف جنبش مقاومت اسلامی حماس حضور پررنگ و فعال در نوجوانان داشتم. دستگاهی که مسئول تهیه و اجرای فعالیت های قیام 1366 بود. به دلیل فعالیت های زیاد و شرکت در این رویدادها، لقب «دینامو» به من داده شد. در طول سالهای این قیام، شش بار تحت بازداشت اداری قرار گرفتم که به همین روش استقامت و استواری به من داد و در درگیری با سربازان اشغالگر، مورد اصابت گلوله لاستیکی به ران راستم قرار گرفتم. برادران به سرعت مرا به مکان امنی دور از صحنه درگیری منتقل کردند تا مداوا شوم، اما من نقره را انتخاب کردم و ادامه دادم.الماسین علیرغم تمام مصیبت های پی در پی که آنها را به عنوان ایستگاه های ایمان می دیدم که مجاهد در آن توقف می کند و سپس به زودی راه را ادامه می دهد، و این بود. #اتوبوس‌ها_می‌سوزند @qodsfreeir