✍ در اواخر سوره مبارکه یوسف آیهای است که به منزله نتیجهگیری از آن داستان عجیب و پرهیجان است. داستان حضرت یوسف را کم و بیش همه شنیدهاید آنجا که داستان نزدیک است به آخر برسد یعنی بعد از آنکه یوسف عزیز مصر میگردد و برادران یوسف در اثر قحطی برای تهیه غلّه از کنعان به مصر میآیند و آنها یوسف را نمیشناسند ولی یوسف آنها را میشناسد و یوسف به بهانهای بنیامین را که از طرف مادر هم با یوسف برادر بود پیش خود نگه میدارد، در این وقت برای بار دوم برادران میآیند و با گردن کج و التماس از یوسف گندم میخواهند و حالت عجز و التماس خاصی به خود میگیرند و چقدر خوب قرآن کریم منظره تذلل و زاری و کوچکی آنها را در این آیه مجسم کرده است!
گفتند:
يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ:(1)
ای عزیز و ای مهتر! ما به خانوادهمان بدبخت شدهایم و وجه ناقابلی برای خرید گندم با خود آوردهایم. کیل تمام به ما بده و بر ما مسکینان تصدق کن. خداوند به تصدق کنندگان پاداش میدهد.
یوسف تا این وقت خودش را معرفی نکرده بود در این وقت خواست خودش را به آنها بشناساند:
قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ:(2)
گفت یادتان هست که از روی جهالت و نادانی با یوسف و برادرش چه کردید؟
همین که این جمله را گفت که آیا یادتان هست که با یوسف و برادرش چه کردید آنها یکّه خوردند
: قَالُواْ أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ
گفتند آیا تو یوسف هستی؟
قَالَ أَنَاْ يُوسُفُ وَهَـذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَيْنَا:
گفت بلی من یوسفم و این هم برادر من است. خداوند عنایت و لطف خاص خود را شامل حال ما گردانید.
إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيِصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ:(3)
هر کس که تقوا و صبر داشته باشد، خود نگهداری و مقاومت داشته باشد، خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند،
اینکه میبینید نتیجه تقواست، نتیجه پاکی و خود نگهداری است.
1:سوره یوسف آیه88
2:سوره یوسف آیه89
3:سوره یوسف آیه90
📚شهید مطهری(ره)، کتاب ده گفتار، صفحه66و67
#ادامه_دارد
╭━═━⊰ 🍃🌸🍃 ⊱━═━╮
@qoranketabehedayt
╰━═━⊰ 🍃🌸🍃 ⊱━═━╯