✒شک نکنید که نه این کمینه، نه آنان که به اسم استاد در این تیاتر حاضر و نه احتمالا جمعی که به عنوان تماشاچی در این معرکه جمع شده اند، نه "سید!؟جعفر پیشهوری"، نه "قاضی محمد"، نه "عبدالرحمن قاسملو"، نه "عزالدین حسینی" و نه حتی "عبدالله مهتدی" و...الخ را بهدرستی میشناسند، نه از کارنامه آنان باخبرند و نه از تاثیرات مستقیم یا غیرمستقیم اینان بر تاریخ معاصر ایران، چیزی میدانند. دمِخروسِ بیسوادی در این میان، دود شدن دوگانه تاریخی ترک و کُرد و اصطلاحا "یکی کردن رشت و مازندران"، در قطارکردن اسمهاست! ماجرا ملغمهای است از بازخوانی رطب و یابسهای ویکیپدیایی یا چیزی شبیه به آن و آمیختن قدری نام و شعار به ادا و اطوار، به شکلی که گوینده و شنونده حس کنند، که فیل هوا کرده و زمین و آسمان را به هم دوخته اند! به عبارت دیگر شکلی است از تخلیه یک انرژی، یا خشمی مبهم و موهوم! از این روی که کلیت داستان در همین حدود پوچ و مبتذل است، از این جماعت نه آبی گرم می شود و نه ره به جایی میبرند!
♦️
http://eitaa.com/r_kaeini