🕊|• 💌 ؛ 📄میدان جهاد،دنیا و را از خاطر احمد می کرد. زمانی که انگشتش مجروح شده بود و در راه اتاق عمل بود،دائم می خندید و می گفت:«اصلا برای من مهم نیست و کردن یک انگشت امری بسیار ساده است. بدون انگشت در زندگی هیچ اتفاقی نمی افتاد.» این تفکر برگرفته از همین احمد بود که برای اعضای بدنش و حتی نیز دست و دلباز بود. نسبت به درد بسیار بود و می خندید.احساس نمی کرد که زخمی است و مستمر تکرار می‌کرد : حضرت زینب(س).♥️ 🖇 کتاب‌‌ملاقات‌درملکوت_ 🌹 ❤❤❤❤ @rafiq_shahidam96 ❤❤❤❤❤ http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c