مرجعیت گریزی آیت الله بهجت درسی که فضلای حوزه نباید از یاد ببرند 🔹 حجت‌الاسلام و المسلمین علی بهجت می گوید: 🔸هفت بار رساله‌اش را بی‌اسم چاپ کردیم. راضی نبود اسمش را بنویسیم. وقتی هم که با اصرار زیاد راضی شد، فقط اجازه داد بنویسند: «العبد، محمدتقی بهجت»؛ آن هم با اِکراه. کتاب مناسک حج ایشان را که چاپ کردیم، نوشتیم: «آیت‌الله بهجت»؛ خیلی جدی در حضور بزرگان توبیخ‌مان کرد. 🔸هنگامی که رساله‌اش چاپ شد؛ یک روز مرا کنار کشید و فرمود: «علی آقا! تو هر کسی می‌خواهی باشی، باش! می‌خواهی حجت‌الاسلام باشی، باش! می‌خواهی آیت‌الله باشی، باش! می‌خواهی آیت‌الله‌العظمی باشی، باش! می‌خواهی مرجع تقلید باشی، باش! می‌خواهی اعلم فقها هم باشی، هیچ مانعی ندارد. پدرت یک طلبۀ معمولی بیشتر نیست!» 🔸می‌گفت: «راضی نیستم درباره‌ام سخنی بگویی یا خدای ناکرده، در فکر تبلیغ و جذب کسی باشی، رساله را هم به کسی نده...! 🔸آخر کار بعد از آنکه همه رساله دادند و همه گرفتند، اگر کسی طالب بود و اصرار کرد، مانعی ندارد.» منبع: این بهشت، آن بهشت، ص٢١ 🔶حاشیه اکنون با طیفی از درس خارج گوهای نسل سومی مواجهیم که برخلاف سیره قطعیه سلف صالح٬ به طرز عاشقانه ای در پی تمهید مقدمات خویش هستند و در این راه از انشقاق و افتراق در حوزه مقدسه قم هم ابایی ندارند و عجیب آنکه اینان خود را وارثان سلوک بزرگان شیعه معرفی می نمایند! گرچه این سنخ ایرادات اساسی ممکن است در همه طیف های فکری و سیاسی حوزوی رسوخ کند اما سران (و نه همه اعضای محترم) تشکل موسوم به ٬ بیش از دیگران در معرض این چالش تاریخی اند و خوب است مدام انطباق سیره رفتاری خود با سلوک اعاظم شیعه را پایش کنند!  @resalathozehenghelabi