─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─
🦋
#پروانهای_در_دام_عنکبوت 🕷
#قسمت_دوم 🎬
همان وقتی که خاله هاجر آمده بود، راجب من و عمر صحبت کند، طارق هم از راه رسید.
پدرم یک نخلستان در اطراف موصل دارد که رسیدگی به نخلها و جمع آوری محصول و... به عهده طارق است و مغازهی خرما فروشی در موصل را پدرم اداره میکند، امروز طارق زودتر از نخلستان آمد ورمتوجه خاله هاجر شد، طارق از خانواده همسایهمان اصلأ خوشش نمیاید، حالا چرا؟؟ من هم نمیدانم....
طارق وارد اتاق شد و گفت: لیلا.... سلما گوش و ایستادین؟؟ مگهام عمر چی میگه که براتون جالبه؟
من و لیلا آروم جا خوردیم، خاله هاجر تا صدای طارق را شنید بلند شد و گفت: امطارق من حرفم را زدم، خدا میدونه دخترای تو را مثل دخترای خودم دوستشون دارم و دلم میخواد خوشبخت بشن حالا دیگه خبر از شما.... بلند شد و خداحافظی کرد و رفت.
طارق رفت داخل اون اتاق و روبه مامان: این عمری (معمولاً به اهل سنت اطلاق میشه) اینجا چی میخواست؟؟
مادرم انگاری برای خودش خواستگار آمده باشد شرم داشت بگه، بهش حق میدادم آخه اولین بار بود که برای دخترش خواستگار آمده بود و اولین فرزندی بود که میخواست ازدواج کند، سرش را انداخت پایین و خیلی آروم که حتی ما به سختی صداش را میشنیدیم گفت: سلما را برای پسر بزرگش عمر خواستگاری کرد...
طارق مثل یک خروس جنگی از جا در رفت وگفت: بیجا کرده زنیکهی عمری با اون پسر وطن فروشش...
مادر: پسرم هر کسی برای خودش دین و مذهبی داره همونطورکه ما ایزدی هستیم آنها هم مسلمان و سنی مذهبند، هم ما و هم اونها به خدای یکتا اعتقاد داریم، دلیلی ندارد که به همسایهمان بی احترامی کنیم و اونا را وطن فروش بدانیم...
طارق سری تکان داد و زیرلب هی هی کرد ودداشت به بیرون از اتاق میرفت که خیلی نامحسوس به من اشاره کرد تا پشت سرش برم.
خیلی ناراحت بودم، از روی طارق خجالت میکشیدم، انگار با خواستگاریام عمر، من گناه بزرگی مرتکب شده بودم، روی حیاط رفتم و طارق گفت: بیا پایین تو زیرزمین کارت دارم، یه چیزایی هست که باید بدونی و حرکت کرد طرف زیرزمین.
وقتی طارق رفت داخل، برگشتم بالا و وقتی مطمئن شدم مادرم حواسش به من نیست و سرگرم کارهای خونه است، منم رفت طرف زیرزمین... لیلا هم میخواست بیاد که با اشاره بهش فهموندم مراقب مامان باشه که طرف زیر زمین نیاد...
#ادامه_دارد...💦⛈💦
─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─
سروش: 👇
sapp.ir/raheroshan_khamenei
ایتا: 👇
Eitaa.com/raheroshan_khamenei
روبیکا: 👇
rubika.ir/Raheroshan_khamenei
─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─