🦋 "راه روشن" 🦋
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🦋 #پروانه‌ای_در_دام_عنکبوت 🕷 #قسمت_ششم 🎬 فردا صبح زود خاله هاجر شاد و شنگول آمد خانه
─═ঊ 🦋🍃🔮🍃🦋ঊ═─ 🦋 🕷 🎬 رفتم داخل اتاق، علی و طارق روی مبل نشسته بودند و من روی کناره و پشت به پشتی روی زمین نشستم ، تنم دم به دم داغ تر میشد و حدس میزدم صورتم از شرم سرخ شده همینجورکه می‌نشستم سلام کردم. علی: سلام دخترخاله خوبی؟ لیلا کجاست، اینجا نیاد یه وقت؟؟ من: نه تو حیاط مشغول بود و بعد و هردوشون اومدند پایین و نزدیک من کنار پشتی نشستند و طارق شروع کرد: سلما جان همونطور که قبلاً گفتم این آقا علی گل شما را از من خواستگاری کرده و منم جواب مثبت شما را بهشون گفتم ، حالا بهتره حرفهای علی را بشنوی. علی همینجورکه سرش پایین بود و با ریشه‌های پشتی بازی میکرد گفت: حقیقتش من خیلی قبل به طارق گفته بودم اما طارق اینقد نگفت که مسئله پسر همسایه‌تان پیش آمد ،اما حالا که متوجه شدم شما هم بی علاقه نیستید باید یک موضوع مهم را بگم دوست دارم یعنی نه اینکه من دوست داشته باشم بلکه تو دین ما آمده ازدواج یک مرد مسلمان با غیرمسلمان در صورتی درست هست که زن هم مسلمان بشه. آیا حاضری مسلمان بشی؟ خیلی جا خوردم و از برخورد طارق با این موضوع می‌ترسیدم ، زیرچشمی نگاهی به طارق کردم، برخوردش جوری بود که انگار علی چیز خاصی نگفته... رو کردم به طارق و گفتم: داداش شما چی میگی؟ طارق: ببین تو خودت عاقل و بالغی خودت تصمیمت را بگیر من: من حاضرم مسلمان بشم اما اگر بابا و مامان بفهمند چی؟ طارق خوشحال یک بوسه‌ای به سرم زد وگفت: تو کار اشتباهی نمی‌کنی که بترسی... علی: پس الآن حاضری مسلمان بشی؟ من: الان؟!! باید چکار کنم؟ علی : کار خاصی نیست، شهادت به وحدانیت خداوپیامبری حضرت محمد صلی‌الله علیه وآله و جانشینی حضرت علی علیه‌السلام هرچه که علی گفت همراهش تکرار کردم ... طارق دستهام را گرفت تو دستاش و گفت: به جمع شیعیان مظلوم خوش آمدی😘 با تعجب نگاهش کردم و گفتم: یعنی یعنی تو.... طارق: اره الآن یک ساله که به دین اسلام و مذهب شیعه داخل شدم..... علی روبه طارق: پس تعلیم اصول و فروع دین سلما با تو.. و با لبخند مهربانی نگاهم کرد و گفت: ان‌شاءالله اوضاع آروم شد هفت شبانه روز مجلس جشن برات میگیرم... از خجالت سرم را انداختم پایین و سرخ شدم... با اجازه‌ای گفتم و به سرعت از اتاق بیرون آمدم. سرشار از حس‌های خوب بودم، یعنی الآن من مسلمانم؟ شیعه هستم؟ احساس کبوتری را داشتم که در آسمان زیبا سبکبال در حال پرواز بود..... ...💦⛈💦 ─═ঊ 🦋🍃🌺🍃🦋ঊ═─ سروش: 👇 sapp.ir/raheroshan_khamenei ایتا: 👇 Eitaa.com/raheroshan_khamenei روبیکا: 👇 rubika.ir/Raheroshan_khamenei ─═ঊ 🔮🍃🌺🍃🔮ঊ═─