📙تفسیرتسنیم جلد دوم نگاشت :(220) آیه 17 - مثلهم كمثل الذى استوقد نارا فلما اضاءت ما حوله ذهب الله بنورهم و تركهم فى ظلمت لايبصرون -آیه 18- صم بكم عمى فهم لا يرجعون 🔰لطايف و اشارات ⏪1- نقش تمثيل در شناخت تبيين معارف در قالب تمثيل، هم شيوه كتابهاى آسمانى پيشين بوده (ذلك مثلهم فى التواره فى الانجيل...) و هم سيره تعليمى قرآن كريم است. قرآن به طور گسترده از مثل استفاده مى كند: (ولقد صرفنا للناس فى هذا القرآن من كل مثل) و از تمثيل به امور ساده نيز پرهيزى ندارد: (ان الله لا يستحيى ان يضرب مثلا ما بعوضه فما فوقها) 🔹خاصيت مثل اين است كه معارف معقول و بلند را به سطح مطالب متخيل و محسوس تنزل مى دهد تا در سطح فهم همگان قرار گيرد. مثل همانند ريسمانى است كه از اوج معرفتهاى والا به سطح افهام توده مردم آويخته مى شود، تا آنان كه توان ادارك معارف بلند را در قالب ممثل ندارند، به مثل تمسك جسته و در حد خود بالا بروند و ممثل را در سطح مناسب خويش ‍ ادراك انسان هر چه ساده انديش تر باشد، نيازش به مثل بيشتر است و به هر ميزان با معارف عميق انس بيشترى پيدا كند، نيازش به مثل كمتر مى شود. 🔹نقش تمثيل در شناخت حقايق همتاى نقش تعاريف حدى و رسمى (حد تام و ناقص و رسم تام و ناقص) نيست، زيرا تمثيل نه مانند تعريفهاى حدى ذاتيات ممثل را نشان مى دهد و نه مانند تعريفهاى رسمى، عوارض ذات را ارائه مى كند، بلكه نوعى وصف شى ء است براى تقريب به ذهن، مانند اين كه گفته مى شود: مثل نفس در بدن، مثل ناخداست در كشتى و سلطان در شهر. البته تمثيل معناى ديگرى نيز دارد و آن بيان وجود مثالى شى ء است كه در لطيفه سوم، به آن اشاره مى شود. 🔹قرآن كريم در هر مورد كه به ذكر مثل مى پردازد، ممثل را پيش از مثل يا پس ‍ از آن با براهين عقلى مستدل مى كند و در كنار آن، براى كمك به فهم افراد متوسط، مثلى ذكر مى كند؛ مانند اين كه معرفت بلند توحيد ربوبى را گاهى با برهان تمانع و به صورت قياسى استثنايى تبيين مى كند: (لو كان فيهما الهه الا الله لفسدتا) و گاهى همان را در قالب مثلى ساده اين گونه بيان مى كند: اگر مردى مملوك و برده چند مولاى ناسازگار باشد كه هر يك او را به كارى مى گمارند، با مردى كه تنها فرمانبر يك مولاست سنجيده شود هرگز يكسان نيستند: (ضرب الله مثلا رجلا فيه شركاء متشاكسون و رجلا سلما لرجل هل يستويان مثلا) حاصل آن برهان عقلى و اين مثل حسى آن است كه اگر عالم آفرينش به دست چند مبدا تدبيرى اداره شود نظام آن گسيخته مى شود. ▫️همچنين عظمت قرآن را گاهى با آياتى مانند (انا سنلقى عليك قولا ثقيلا) يا (وانك لتلقى القرآن من لدن حكيم عليم) بيان مى كند كه معناى قول ثقيل بودن قرآن و علم لدنى بودن آن براى توده انسانها به راحتى قابل فهم نيست و گاهى براى پى بردن انسانهاى متوسط به عظمت قرآن، در قالب تمثيل ميگويد: اگر اين قرآن را بر كوهى نازل كنيم كوه را فروتن و از هم پاشيده خواهى ديد: (و لو انزلنا هذا القرآن على جبل لرايته خاشعا متصدعا من خشيه الله و تلك الامثال نضر بها للناس لعلهم يتفكرون) ▫️هدف قرآن كريم از تمثيل، راهيابى افهام ساده از راه مثل به ممثل است و از اين هشدار مى دهد كه انسانها نبايد در حد معرفتهاى تنزل يافته بمانند، بلكه بايد مثل را سرپلى براى رسيدن به اوج ممثل قرار دهند، زيرا ماندن در محدوده مثل، مانند زندگى بر روى پل است و چون مثل در حقيقت همانند ريسمانى است براى برآمدن بر قله معرفت ممثل، توقف در حد مثل مانند اين است كه كوه نوردى، طناب آويخته از قله كوه در دست بگيرد، ولى بالا نرود. 🔹قرآن كريم پى بردن از مثل به ممثل را در گرو سفر كردن از علم حسى به علم حصولى عقلى و آنگاه از علم حصولى عقلى به علم شهودى قلبى مى داند كه همگان از آن بهره ندارند و تنها معدودى از انسانها بدان دست مى يابند: (مثل الذين اتخذوا من دون الله اولياء كمثل العنكبوت اتخذت بيتا و ان اوهن البيوت لبيت العنكبوت لو كانوا يعلمون... وتلك الامثال نضربها للناس و ما يعقلها الا العالمون) و از اين جا معلوم مى شود كه اگر كسى از مثل به ممثل نرسيد عاقل نيست ؛ زيرا هدف را رها كرده، به ابراز سرگرم شده است، چون ظاهر اين آيه آن است كه بهره اصلى از تمثيل، سهم عالمانى است كه علم خود را نردبان عقل قرار مى دهند و مراد از عقل در اين گونه موارد مجموع و عصاره علم و عمل صالح است. 🌹🌹🌹 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom