برشی از کتاب گرانقدر سروش هدایت ج 2- برش 194
پیام های حضرت
#آیت_الله_جوادی_آملی به همایش ها و کنگره های گوناگون علمی دینی فرهنگی و سیاسی شامل ناب ترین معارف دینی
#سروش_هدایت
#آیت_الله_جوادی_آملی
#اسلام_شناسی
#آموزه_های_اسلامی
#قرآن_شناسی
#آموزه_های_قرآنی
☘☘☘
📈 برش هایی از پيام به مناسبت بزرگداشت يكصدمين سال تولد علامه طباطبائي(ره)
✅ اصل دوم. فتواي خداي سبحان در نعوت سلبي وحي اين است كه قرآن نه افسانه و افسون است، نه اسطوره و نه افيون، و حكم حضرت باري در اوصاف ثبوتي وحي اين است كه قرآن حيات بخش است؛ يعني نه تنها خود زنده است، بلكه قوام حيات جامعه انساني به او است؛ پس قرآن مظهر حي قيوم است: (...استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم).[ سوره انفال، آيه 24.]
📜 حيات مراتبي دارد و ادراك آن نيز درجاتي، هر اندازه كه به وحي اعتماد شود، حيات شكوفاتر مي گردد و هر اندازه زندگي بشر كامل شد، بهره وري وي از تفسير قرآن بيشتر خواهد شد. اين تعاملِ متقابل بين عقل و وحي از يك سو و بين قلب و وحي از سوي ديگر، همچنان مستمرّ است، همچون داد و ستد پي گير بين معلّم و متعلّم.
📜 در نهان بشر گوهر خلافت الهي نهادينه شد كه از آن به عنوان دفائن العقول ياد مي شود. پيامبران خدا آن گنجينه هاي مستور را مشهور مي كنند تا صاحبان اين گنجينه هاي مشهور، دفائن مغمور وحي را مسفور نمايند و آن پرده نشين را شاهد بازاري كنند. كژ راهه رفتنِ بشر قفل دل است و گرايش به غيرِ پيام الهي تَدْسيه نفس. از آن به عنوانِ (أمْ علي قلوبٍ أقفالها) [سوره محمدصلي الله عليه و آله و سلم، آيه 24.]ياد شد و از اين به عنوانِ (قد خاب من دسّاها) [سوره شمس، آيه 10.]تعبير شد. خامْ انديشي كه به دانش محدود بشري بسنده نمود و به آن خرسند شد؛ (فلمّا جائتهم رُسُلُهم بالبيّنات فرحوا بما عندهم من العلم و حاق بهم ما كانوا به يستهزؤون)،[ سوره غافر، آيه 83.]گرفتار آن قفل و اين خَيْبَتْ است.
مصطفي اندر جهان، آنگه كسي گويد كه عقل
آفتاب اندر سما، آنگه كسي گويد سُها
[ديوان حكيم سنايي؛ سُها ستاره كم نوري است كه با آن نور چشم را مي آزمايند.]
📜 اگر كسي در ساحت قرآن، ادب عبودي را نسبت به پيام ربوبي حفظ كرد و در قبال نفحه رحمان از خود دم بر نياورد، (و إذا قُرء القرآن فاستمعوا له و أنصتوا) [سوره اعراف، آيه 204]زنده مي شود و از آن قفل مي رهد و از اين تَدْسيه و خَيْبَتْ مي جهد و با اثاره وحي الهي دفينه او شكفته مي گردد و توان تدبّر در آيات الهي بهره او مي شود، و با اين دلمايه، خزائن قرآني را مي گشايد و با حظّ تازه از آن، دفائن ديگري را از نهانخانه جان مي شكفد و با بهترين وضع خود را مي شناسد و با معرفت برتر مجدّداً به خدمت خزائن قرآني مي رود و اين سعي سامي را بين صفاي وحي و مَرْوه دل همچنان ادامه مي دهد و به غُرَر آيات قرآني كه پيرامون توحيد خداست مي رسد،و در آن مقطعِ خاص، سعي عادي را به هَرْوَله تبديل مي نمايد تا به قصور خود و سائر ما سوي آگاه مي گردد و تقصير مي نمايد؛ يعني از غير خدا منفصل و به قرب الهي متصل مي شود، و زادِراهي براي منتظران آن تعاملِ متقابلِ محمود، و اين سعي و تقصيرِ مسعود به همراه مي آورد و آن را «الميزان في تفسير القرآن» مي نامد طوبي له و حُسن مآب و اگر مفسّري چنان نباشد، تفسير وي چنين نخواهد شد، زيرا يا اهل سلوك نيست و يا نيمه راه بر مي گردد؛
نه هر كو آيد از كوهي، بود با دعوت موسي
نه هر كو زايد از زالي، بود با سطوت دستان
اولين شرط رهيابي به قلّه تفسير ناب تضحيه و اراقه دم است؛
اسرار طريقت نشود حلّ به سؤال
ني نيز به در باختن حشمت و مال
تا خون نكني ديده و دل پنجه سال
هرگز ندهند راهت از قال به حال
[اوحد الدين كرماني.]
🌹🌹🌹
💻برای ترویج و تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم.
@rahighemakhtoom