❤️ یک داستان عاشقانه!
#تصویری
@Panahian_ir
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
اول این کلیپ رو ببینید، خیلی قشنگه؛
بعد بیائید این خاطره رو بخونید:
💠یکی از دوستان که داماد یکی از علمای برجسته قم است تعریف میکرد، بعد از اینکه پدرخانمش به رحمت خدا رفت، خانواده ایشان برای دیدار با رهبر معظم انقلاب دعوت شدند؛ دوست ما هم با اصرار توانسته بود برای این دیدار برود.
💠میگفت در جلسه، من تقریباً همردیف آقا نشسته بودم و دیدن چهره ایشان کمی برایم سخت بود. از طرفی من اصلاً رفته بودم تا چهره ایشان رو ببینم. چند بار گردن کشیدم. ناگهان متوجه شدم حضرت آقا طوری به صندلی تکیه داده و در آن فرو رفته است که گردن مبارکشان عقب بیاید. اینطوری من هم میتوانستم با همین حالت، چهره ایشان را بهتر ببینم.
💠ایشان تا آخر جلسه همینطور نشستند. من حس کردم که ایشان برای من این کار رو کردهاند، ولی مطمئن نبودم. بعد جلسه، ایشان لبخندی به من زد و فرمود: تقبلالله. مطمئن شدم که گردن کشیدنهای من را دیدهاند و هوای من را داشتهاند.
🔅
وقتی در این فیلم، این روایت رو درباره رسولالله از زبان حاجاقا پناهیان شنیدم، یاد این خاطره افتادم.
البته چیزی که برای خودم مهمتر و تلنگر بود، چیز دیگری بود.
🆔️
@rajaaei