نگاهم کن، دلم یک خلوتِ جانانه میخواهد
کبوتروار آمد روی گنبد، دانه میخواهد
عطش دارم، تو در جریانی و دیریست میدانی
دلم یک جرعه از دریای سقاخانه میخواهد
فدای آن گلایلـهایِ بالایِ ضریحت که
ملائک پرور است و دورِ خود پروانه میخواهد
گدا آدابِ درباری نمیداند فقط از تو
سلامی مهربان و کاملا شاهانه می خواهد
سر از دیوارِ گوهرشاد عمری برنمیدارم
که غمهایِ وسیع و بیشمارم شانه میخواهد
به گنبد عادتم دادی کنار صحنِ آزادی
کبوتر بچهات را رد نکن که لانه میخواهد
به دعوتنامه محتاجم نگاهم خیره ماندهست و
براتِ کربلا از دستِ صاحبخانه میخواهد
✍مرضیه عاطفی
و اینبار چون در صحن انقلاباسلامی بنّایی بود سقاخانهتان بسته و من تشنه آمدم و تشنهتر به عطش زیارت دوباره بازگشتم، آقای مهربانم اگر چه از آب سقاخانهتان محروم شدم اما به چای شیرین بعد از نماز مغرب و عشاء دلخوش کرده بودم خودتان بار دیگر برمگردانید حرم، تا باز این حلاوت را بچشم من کبوتری تشنهام که پر زدن نمیداند...
🖊مرضیه رمضانقاسم
#چهارشنبههای_رضوی
⏰زنگ بیداری👇
https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef
࿐჻ᭂ⸙🌺🌺⸙჻ᭂ࿐