چون که صد آمد نود هم پیش ماست درگیری و جدال عجیبی‌‌ست جدال بین عقل و دل،‌ از کودکی تاکنون مدام شاهد جدال عـقـل و دل بوده‌ام، در بیشه‌ی وجودم همیشه دو شیر در ستیز بودند که گاهی شیر نر فرمانروایی می‌کرد و گاه شیر ماده و من بیشتر اوقات خواهان ریاست شیر ماده بودم و زندگی را فقط با حکومت دل جاری‌ می‌دیدم و زندگی عاقلانه را راکد و مردابی بیش نمی‌پنداشتم. زندگی‌ام شبیه بند بازها شده بود، دیده‌اید وقتی به سمت راست و چپ متمایل می‌‌شوند چطور آدم را زَهره ترک می‌کنند؟ گاه عقلم متمایل به سقوط می‌شد و گاه دل؛ ولی با هر جان‌کندنی بود سعی می‌کردم تعادل آنها را حفظ کنم و دو مرتبه روی خط مستقیم قرارشان دهم. قبلا تصورم این بود، اگر چراغ عقل پرفروغ‌تر شود دل‌، سرخورده می‌شود اما اکنون بر این باورم عقل، خود معلمِ عشق است و عاقلان عاشق‌ترند و این درس را از گریه‌های درس‌واره‌ی مردی مظلوم در فراق همسر مظلومه‌اش آموختم. اگر خوب به مضامین برخی از اشعار منسوب به امیرالمؤمنین در فراق حضرت زهرا سلام الله علیهما نگاه کنیم خواهیم دید که عشق در سرتاسر زندگی مولا علی علیه‌السلام و زهرای مرضیه سلام‌الله علیها موج می‌زند. فراقک اعظم الاشیاء عندی و فقدک فاطم ادهی الثکول لا خیر بعدک فی الحیات و انما ابکی مخافة ان تطول حیاتی ما لی وقفت علی القبور مسلماً قبر الحبيب فلم يَرُدَّ جوابي آری اولیاء الهی در عالی‌ترین درجه‌ی محبت نسبت به خانواده، اطرافیان و اجتماع‌اند و جاذبه‌ و دافعه‌شان نیز بجا و به موقع است. امید که عاقلانه عاشق باشیم. 🖊نویسنده:مرضیه رمضان‌قاسم https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef