یک بار که برای بازدیدی رسمی همراه شهید رئیسی رفته بودیم، در مسیر بازگشت مادری را دیدیم که دست فرزند خردسالش را گرفته بود و کنار جاده انتظار میکشید تا آقای رئیسی را ببیند. خودروی ایشان از کنار او رد شد، اما آقای رئیسی که از آینه خودرو او را دیده بود به راننده دستور داد که برگردد تا دلیل حضور او در آن جاده را پرس و جو کند. آن مادر برای درمان فرزندش به کمک نیاز داشت که با پیگیری ایشان حل شد. بانوی دیگری هم که زندگی فقیرانهای داشت، وقتی شهید برای زیارت به حرم میرفت خودش را به او رساند و خواست که مقداری وسایل منزل برایش تهیه کنیم. شهید به چند نفر از خادمان ماموریت داد که پس از اطمینان از صحت صحبتهای او به شب نرسیده وسایل مورد نیازش را فراهم و به منزلش برسانند.
راوی : دوست شهید(از خادمان حرم مطهر رضوی)🍀
#خاطرات_شهدا
#آیت_الله_شهید_سید_ابراهیم_رئیسی
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
زمین کارزار ما تلاویو است تهران نه
https://eitaa.com/raveyanpelak8