یکی از دوستـ🙍‍♂ـآنش می گفت : علےعبآس وقتے در رشتـه ی الهیـآت دآنشگآه ثـبت‌نآم کرد ،باخودش فکر کرد وقت خآلے دارد. لذا از فـرصت استفاده کرد و همزمآن با پـذیرش در دآنشگآه به حـوزه ی علمیـه نوآب مشـهد رفت و ثبت‌نام نمود ..🖋📄 ◉ به سختے زمآن کلآس‌هآ را همآهنگ نمود تآ بآهم تدآخل ندآشته بآشند ..⏰📖 ◉ بسیـآر دآنشجـ🎓ـوی تیزهوشۍ بود . شآید کآرنآمه ی تـرم اول دآنشگآه و آزمـون هآی نیم سآل اول حـوزه برآی معرفے علےعبآس کآفے بآشد ..📜📚 ◉ درکنــآر درسش از هیچ چیز غآفل نمیشد: ✨عبــآدآت ✨زیـآرت ✨احترآم وصلحـه ارحآم سرڪشـے به مزار شهــ🥀ـدآ ✨کمک به نیآزمندآن ✨شرکـت در کلآس‌هآ و مبآحث اخلآقے و دینے ✨و هزآرآن هزآر کـآر دیگـر کـه زبآن قآصر است از گفتنشآن ..👌👌 ◉ هرگآه به خرم‌آبآد مۍآمد چهـره اش نورآنےتر شده بود و همـه احسآس عجیبے در مورد او داشـتند ❤️⚡️ ◉ همـه فهمیده بودند که دیگـر علےعبآس مآندنے نیست ...😞😍 ◉ سری به گلزآر شهدآ مۍزد و بیشتر سعے میکـرد اوقآتش را طـوری بگـذراند تا معنویتے را که بدست آورده بیــهوده از دست ندهد ..🍃💫 🥀¦ @Razeparvaz