قم شد مسیر آخرم الحمد لله زخمی نشد بال و پرم الحمد لله قم احترامم حفظ گردیده که دیده من دختر پیغمبرم الحمدلله در کوچه ها راه عبورم را نبستند مانند زهرا مادرم الحمدلله با ضربه سیلی میان کوچه ای تنگ خونی نشد چشم ترم الحمدلله بین در و دیوار با داغی مسمار زخمی نگشته پیکرم الحمدلله دعوا نشد بر چادر من جای پا نیست خاکی نگشته معجرم الحمدلله ما خاطراتی تلخ از بازار داریم باز است ز هر سو معبرم الحمدلله در کوچه تنگ یهودی ها نرفتم آتش نیفتاده سرم الحمد لله بالای نیزه قاری قرآن ندیدم محمل نگشته منبرم الحمدلله حرف سنان و شمر و خولی نیست اینجا دارم تمام زیورم الحمدلله کنج خرابه آبرویم را نبردند دشمن نگفته کافرم الحمدلله دور از وطن تشییع من چه دیدنی شد قبرم همان دم شد حرم الحمدلله مثل رقیه بی کفن دفنم نکردند باشد تن من محترم الحمد لله تا صبح زینب دور قبرش گریه میکرد همراه سر از داغ دختر گریه میکرد @raziolhossein