#خاطره
- علاقه اش نسبت به کتاب خیلی زیاد بود همه جور کتاب مطالعه می کرد مخصوصا نهج البلاغه وکتاب های شهید مطهری را خیلی میخواند همیشه هم برادرش را تشویق می کرد برای مطالعه میگفت:«داداش هر وقت بیکار شدی کتاب را نگذار زمین سعی کن بیشتر مطالعه کنی»
- به حضرت آقا خیلی علاقه داشت آنقدر که حدو اندازه نداشت. موقعی که میخواست به سوریه اعزام شود گفتم:«محمد رضا این بار نرو بمان بعد از محرم وصفر می روی»گفت:«نه مادرجان اصلا نمی شود لیست مدافعان حرم را که خدمت حضرت آقا می رسانند حضرت آقا میبیند نیروهایش کم است ناراحت می شود قلب حضرت به درد می آید اصلا من این کار را نمی کنم.
- حتی زمانی که مسئله ازدواجش را مطرح کردم گفت:«من اگر ازدواج کنم با کسی ازدواج می کنم که مهریه اش 14 سکه باشد»گفتم:« اخر آن زمان نیست که کسی این را قبول نمی کند» گفت:«نه دیگر اگر اینطور است من هم نمیخواهم»
#شهید_محمدرضا_فخیمی_هریس
#خاطرات