سودجویی با تبدیل هوا به کالای مصرفی!
رسانهها به نحو شایستهای آلودگی هوا را به عنوان مسئله ای اجتماعی طرح نمی کنند واین موضوع اغلب به مسئلهای زیست محیطی تقلیل داده میشود
درست در لحظهای که شهر از آلودگی نفس کم میآورد، مردم بیشتر از خودروهای شخصی خود استفاده میکنند. در همان لحظهای که کودکانشان از آلودگی هوا در خطر بیمارشدن قرار دارند صرفا به خرید کردن بیشتر برای فرزندانشان میاندیشند. در حالی که مسائلی تکراری، مستمر توسط مردم طرح میشود؛ مسائلی مانند آلودگی هوا به کل به محاق رفته است. چه می شود که مردم یک سری چیزها را به عنوان مسئله در اولویت و یک سری مسائل حیاتی را مورد غفلت قرار میدهند؟ نقش رسانهها در تعریف مسئله برای مردم را نباید دست کم گرفت. رسانهها به نحو شایستهای آلودگی هوا را به عنوان مسئله اجتماعی طرح نکردهاند. اگر جست وجوی سادهای در گوگل کنید متوجه میشوید که آلودگی هوا اغلب به عنوان مسئلهای زیست محیطی تقلیل داده میشود. در فقدان جنبشهای شهری که به حق به شهر از ابعاد متفاوت توجه کند، آلودگی هوا نه به مثابه مسئله بنیادی بلکه به عنوان فرصتی برای سودجویان در تبدیل هوا به کالاهای قابل مصرف در نظر گرفته می شود (فروش دستگاه های تصفیه هوا، داغ کردن بازار معاملات ویلاها و آپارتمان ها در مناطق خوش آب و هوا و نظایر آن و به زودی فروش کپسول های هوا) متاسفانه در جامعهای زندگی میکنیم که به غایت غیر سیاسی اما سیاست زده است. جامعهای که در آن فرصتطلبی، فرد گرایی انحصارطلبانه، ارزش محــســوب
می شود. در چنین جامعهای راهحلهای فردی حل مسئله ضرورتا به دام شکلی از مصرفگرایی فرو میافتد. چیزی که از آن غفلت می شود به تعبیر دیوید هاروی حق ساختن شهر است. دیر زمانی است که شهر توسط نیروهایی خارج از اراده مردم ساخته می شود اما مردم چگونه می توانند در ساختن شهر سهیم باشند بدون آن که در زندگی اجتماعی خود به سرنوشت شهر حساس باشند و... اکنون ، رسانهها باید به جد به این موضوع به مثابه مسئلهای اجتماعی بپردازد، افکار عمومی آن را به مسئله روز تبدیل کند، سازمانهای مردم نهاد در باب آن فکر کند. نباید راه حل ها صرفا در دولت جست وجو شود. مادامی که راه نجات در دولت خلاصه شود، مادامی که جامعه هنوز به دولت به مثابه منجی امید داشته باشد، نمیتوان به نجات جامعه خوش بین بود.دولت بخشی از مشکل است نه راه حل. چون دوست ، دشمن است شکایت کجا برم...