🌹هوالمحبـــــــوب
🌹رمان زیبا و واقعے
#اینڪ_شوڪران
🌹قسمت
#اول
هرچه یک دختر به سن و سال او دلش میخواست داشته باشد او داشت.
هر جا میخواست میرفت ..
و هر کار میخواست میکرد.
می ماند یک آرزو:
این که یک سینی بامیه متري بگذارد روي سرش و ببرد بفروشد.
تنها کاري که پدرش مخالف بود 🍃فرشته🍃 انجام بدهد...
و او گاهی غرولند میکرد چه طور میتوانند او را از این لذت محروم کنند. آخر، یک شب پدر یک سینی بامیه خرید و به فرشته گفت
_توي خانه به خودمان بفروش.
حالا دیگر آرزویی نداشت که بر آورده نشده باشد....😊
پدر همیشه هواي ما رو داشت. لب تر میکرد همه چیز آماده بود ما چهارتا خواهر بودیم و دوتا برادر.
فریبا که سال بعد از من با جمشید برادر منوچهر ازدواج کرد،
فرانک، فهیمه و من، محسن و فریبرز.
توي خونه ما براي همه آزادي به یک اندازه بود.
پدرم میگفت:
_هر کاری ميخواید، بکنید فقط سالم زندگی کنید ...
چهارده پانزده سالم بود که شروع کردم به کتاب خواندن.
همان سالهاي پنجاه و شیش و پنجاه و هفت هزار و یک فرقه باب بود و میخواستم ببینم این چیزها که میبینم و میشنوم یعنی چی.
از کتابهاي توده اي خوشم نیومد.
من با همه وجود خدا رو حس میکردم و دوستش داشتم نمیتونستم باور کنم که نیست.
نمی تونستم با قلبم و با خودم بجنگم گذاشتمشون کنار دیگه کتابهاشون رو نخوندم.
کتابهاي مجاهدین از شکنجه هایی که می شدند می نوشتند.
از این کارشون بدم اومد.
با خودم قرار گذاشتم اول اسلام رو بشناسم بعد برم دنبال فرقه ها. به هواي درس خوندن با دوستان مینشستیم کتابهاي دکتر شریعتی رو می خوندیم.
کم کم دوست داشتم حجاب داشته باشم.
مادرم از چادر خوشش نمیومد. گفته بودم براي وقتی که با دوستام میریم زیارت چادر بدوزه...
هر روز چادر رو تا می کردم می گذاشتم ته کیفم و کتابها رو میچیدم روش. از خونه که میومدم بیرون سرم میکردم تا وقتی بر میگشتم.
اون سالها چادر یک موضع سیاسی بود.
خونوادم از سیاسی شدن خوششون نمیومد.
پدرم میگفت:
_من ته ماجرا رو میبینم شما شر و شورش رو...
اما من انقلابی شده بودم، میدونستم این رژیم باید برود.✌️
در پشتی مدرسه مان روبروی مدرسه پسرانه باز میشد. از آن در، با چند تا از پسرها اعلامیه و نوار امام رد و بدل میکردیم. سرایدار هم کمکمان میکرد.
یادم هست اولین بار که نوار امام✨ را گوش دادم، بیشتر محو صداش شدم تا حرفاش...
ادامه دارد...
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
✍نویسنده؛ مریم برادران
رمانکده زوج خوشبخت ❤️
https://eitaa.com/joinchat/1420559197Cbc586d52af
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج