منصب‌گریزی به سبک آیت‌الله العظمی بهجت(قدس سره) مروری بر سیره حضرت آیت‌الله بهجت در جمع بین انجام تکلیف و پایبندی بر مسلک اخلاقی و عرفانی سلف صالح [صفحه ۱ از ۲] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ✅ ترجیح و بر دیگر مناسبات مرسوم و شناخته شده حوزوی همچون و همواره از سنت‌های پسندیده بزرگان علما و مراجع عظام بوده است. از نمونه‌های بارز و شناخته‌شده این علما در عصر حاضر، که هم حوزه نجف و هم قم را درک کرده‌اند، حضرت اعلی الله مقامه الشریف است که با مروری کوتاه در سیره آن عالم ربانی و اسوه اخلاق و عرفان این‌گونه رفتارها را به وضوح مشاهده می‌کنیم. ✨بی‌گمان یکی از برجسته‌ترین جلوه‌های شخصیتی حضرت آیت‌الله بهجت، گوشه‌گیری و تلاش خستگی‌ناپذیر او در راه گمنامی و پرهیز از شهرت اجتماعی است. ایشان مصرّانه تلاش می‌کردند که در عین حالی که به تکلیف شرعی و علمی خود عمل می‌کنند اما هیچگاه نامی از خود برجای نگذارند. این شیوه اخلاقی، از روزهایی که در درس بزرگان کربلا و نجف شرکت می‌کردند، آغاز شد و تا پایان عمر ادامه یافت. 🔹 در دوران تحصیل، هنگامی‌که احساس کردند اشکالات علمی‌شان موجب شهرت و آوازه‌گری می‌شود، سکوت را برگزیدند و جز به ضرورت زبان به نقد و افاضه نگشودند. در این‌باره از مرحوم آیت‌الله حاج مرتضی حائری نقل است که: آیت‌الله بهجت در همان سال اولی که به درس آیت الله بروجردی رحمه‌الله (١٣٢۴ش) آمد، با اظهار نظرهای دقیق و اشکالات مهم، چنان نظر استاد را به خود جلب نمود که چندین روز، مجلس درس از حالت درس خارج شد و به شکل بحث بین دو نفر ادامه داشت. پس از این اتفاق ایشان ابتدا چند روزی در درس شرکت نمی‌کنند و بعد از چند روز می‌آیند و گوشه‌ای می‌نشینند. و اطرافیان هرچه اصرار می‌کنند حاضر نمی‌شوند چیزی بگویند. بعدها معلوم شد همین که انگشت‌نما شده بودند و خود را در معرض توجه و شهرت دیدند، دیگر اِشکال نکردند و در جلسات درس فقط مستمع بودند. (بنگرید به؛ صحبت سال‌ها [مجموعه خاطرات حجت‌الاسلام شیخ علی بهجت] ص110) 🔹در دوران طولانی تدریس نیز هیچ‌گونه اقدام یا کوششی برای مطرح کردن درس خویش نکردند و سفرۀ درس و بحث عالمانه خود را در مدارس و مساجد گمنام پهن می‌کردند. ایشان حاضر نبودند کتاب های علمی شان چاپ شود. و پس از اصرار زیاد اطرافیان فرموده بودند: «مایلم اول مرا بُکشید، بعداً آثارم را چاپ کنید!»(صحبت سال‌ها، ص156) ایشان اولویت را در چاپ برخی آثار بزرگان می‌دانستند. 🔹آیت‌الله بهجت همیشه از شهرت گریزان بود و علی رغم درخواست بزرگان از پذیرش مرجعیت امتناع می‌ورزید. پس از فوت آیت‌الله اراکی رحمه‌الله و در حالی که نزدیک به هشتاد سال از عمر شریفشان می‌گذشت با اصرار برخی از بزرگان، با شرایطی آن را پذیرفت؛ از جامعه مدرسین خواسته بود نامی از ایشان نبرد و تا مدتی هم اجازه نداد رساله‌ای از ایشان چاپ شود. (بشارت از حضرت حجت(عج)، ص433) 🔹اگر چه پس از اصرار فراوان با چاپ رساله موافقت کرد اما شرط کرد نامی از ایشان روی رساله درج نشود، و رساله‌شان تا چاپ ششم بدون نام و عنوان به چاپ رسید. بعد از آن هم تنها به نام «العبد محمدتقی بهجت» بسنده کرد، و اجازه استفاده از عناوین دیگر را نداد. (همان، ص434) 🔹در همان آغاز چاپ رساله به فرزند خود دستور مؤکد داده بود که به هیچ‎وجه به کسی رساله ندهید. تأکید کردند که بگذارید همه بروند مرجع خود را از میان علما انتخاب کنند. پس از آن اگر کسی باقی ماند که اصرار داشت فقط از بنده تقلید کند، به او یک نسخه از رساله را بدهید! هزینه‌های چاپ را هم دیگران متقبل شدند و ایشان از وجوهات یک ریال هم در این جهت صرف نکرد. به منسوبان هم اجازه نداد برای ترویج مرجعیت ایشان چیزی از وجوهات مصرف کنند.(همان، ص434) ▫️ادامه یادداشت: https://eitaa.com/rozaneebefarda/15657 @rozaneebefarda