مرجعیت در آیینه حکومت اسلامی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸تکیه به دیوار مسجد اعظم و رو به سوی ضریح حضرت معصومه(سلام الله علیها) و غرق در افکار خود شدن یک لذت وصف ناشدنی است. دلت می خواهد با هیچ آشنایی رو برو نشوی تا مجبور به سلام و احوال پرسی باشی. 🔸دیروز در چنین حالتی قرار داشتم و غرق لذت بودم که ناگهان یک دوست صمیمی را دیدم. بعد از احوال پرسی کمی در مورد بحث های داغ حوزه گفتگو کردیم. اتوبوس بحث رسید به ایستگاه پر هیاهوی مرجعیت. 🔸نظر دوستم این بود که هر کسی حق این را دارد که مرجع بشود و هیچ نهادی نباید جلوی آن را بگیرد. 🔻قبل از این که نظر خودم را بنویسم، یک پرانتز را باید باز کنم. متاسفانه یک برهانی بین ما وجود دارد به نام برهان (همه هر حقی را دارند) و شاید فکر می کنیم با این حرف به ما روشنفکر می گویند. نمی دانم چرا با قانون و چارچوب داشتن میانه ی خوبی نداریم. در واقع این طور بگویم: با قانونی که به مذاق ما خوش نیاید میانه ی خوبی نداریم. قانون برای برخی فقط یک چماق شده است تا بر سر رقیب بکوبند. پرانتز بسته. 🔻جامعه ی ما انقلاب کرده است اما متاسفانه نتوانست به برخی لوازم و اقتضائات انقلاب پایبند باشد. ما انقلاب کرده ایم اما با سنت های قبل از انقلاب زندگی می کنیم. یکی از این موارد، بحث مرجعیت است. 🔻در گذشته ساختار مرجعیت به این شکل بود که هر کس در بین فضلای حوزه مشهور به علم و اجتهاد می شد و در بین مردم نیز از مقبولیت برخوردار بود، خود به خود عَلَم مرجعیت را بر دوش می کشید. 🔸اما وقتی حکومت اسلامی در جامعه ای تشکیل می شود دیگر قضیه فرق می کند. خاصیت حکومت اسلامی این است که به نهاد های دینی حجم و وسعت می دهد. یک نمونه اش همین حوزه ی علمیه است. کافی است که تعداد ورودی و تشکیلات و موسسات حوزه ی امروز را با قبل از انقلاب مقایسه کنید. این خودش از برکات انقلاب اسلامی است. 🔸از طرفی دشمن هم نمی تواند چنین حکومتی با ظرفیت هایی چون حوزه ی علمیه را بپذیرد و در نتیجه برای تخریب و نفوذ در آن از تمام ابزار ها استفاده می کند. این به این معنا نیست که قبل از انقلاب، دشمن کاری به حوزه علمیه و جامعه ی اسلامی نداشت. حرف در این است که انقلاب اسلامی با احیای ظرفیت ها موجب شد تا دشمن یک برنامه ریزی گسترده و دقیق تری برای از بین بردن این ظرفیت ها داشته باشد. 🔸بنابراین بعد از انقلاب در بسیاری از نهاد های دینی تغییرات ساختاری ایجاد شد. نهاد مرجعیت نیز از این قاعده مستثنی نبود. ساز و کار انتخاب مرجع در دورانی که حکومت برخاسته از دین است با قبل از تشکیل حکومت اسلامی تفاوت زیادی دارد. در دوره ی طاغوت یک مرجع تقلید سپری بود برای مردم مظلوم در مقابل ظلم های حکومت اما در نظام اسلامی یک مرجع تقلید بازویی است برای حکومت اسلامی در ترغیب مردم به دین داری. 🔸با توجه به این مقدمه انتخاب مرجع در حکومت دینی دیگر نمی تواند مانند گذشته باشد. بلکه نیاز به یک تشکیلاتی دارد چرا که اگر فضا برای هر کس که به تشخیص خودش مرجع است، باز باشد، معلوم نیست چه بلایی بر سر دین داری مردم می آید و در نتیجه زحمات حکومت و مراجع دیگر در راستای دین داری مردم به هدر می رود. 🔸یکی از اهداف مهم تشکیل جامعه ی مدرسین، حراست از اصل مرجعیت است. اعضای جامعه ی مدرسین خودشان از اساتید مُبرز حوزه ی علمیه هستند. این که برخی می خواهند این نهاد را متهم به سیاسی کاری و گزینشی کردن مرجعیت کنند، نشان از عدم توجه به اقتضائات حکومت اسلامی دارد. 🔸جامعه ی مدرسین در واقع صلاحیت علمی و اجتماعی فرد را با توجه به اقتضائات حکومت دینی بررسی می کند تا نقشه ی دشمن عملی نشود. 📌تمام این حرف ها را در یک جمله به دوستم گفتم که حکومت دینی اقتضائات خودش را دارد. وقتی انقلاب را قبول کردی باید لوازمش را هم بپذیری. علی خِرَدمردی (کانال آوای خرد/رسا) @rozaneebefarda