جوابیه جناب آقای
#سیدعلی_حسینی_اشکوری به جناب آقای
#سیدمحمدجواد_علوی
[صفحه 3 از 3]
▪️اینکه مثلاً فرض بفرمائید که ما نظاممان چیزی از خودش ندارد، اگر هم باشد همان سرمایه داری است و چیز مستقلی ندارد. این چیزی که از امیرالمومنین(ع) نقل میشود که «ما رأیتُ نعمةً موفورةً إلا و فی جانبها حقّ مضیّع» این به این تعبیر بله نیست؛ اما قریب به این تعبیر در نهج البلاغه هست. دارد که ما جاع فقیرٌ الا بما مُتِّعَ به غنیٌّ» این هست. خدای تعالی هم سوال میکند. إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِی أَمْوَالِ الْأَغْنِیَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاء. در نهج البلاغه در حکمت سیصد و بیست و هشت. اینکه یک چیزی عبارتی را خواندند آن نیست! آن نباشد! آنقدر داریم روایات دیگری و روایات اقتصادی بسیار! خیلی بسیار از آیات و روایات! بله باید بهرهبرداری کرد و استفاده کرد. این هم بسیار نکته مهمی است که باید ملتفت باشیم که وقتی میخواهیم صحبت بکنیم و نسبت بدهیم به شریعت و به مذهب، بدانیم که چه چیز داریم میگوئیم.
▫️اینکه بگوییم که چون این آقا سرمایهدار است، از قرارداد و توافق مشروعی که بین خودش و بانک بسته معاف است، حرف خیلی عجیبی است.
🔸اگر انسان یک مقداری به آیات کریمه قرآن و به روایات اهل بیت (ع) نگاه بکند، اذعان میکند به اینکه بالاخره دلسوزی برای فقرا و برای درماندگان و برای تهیدستان و کمک به آنها، یکی از شعارها و شعیرههای مهم دین و اسلام است.
حالا اگر فرض بفرمائید کمونیستهای یا اشتراکیون هم به حسن نیت یا به سو نیت اگر یک شعاری را بردارند زمینه اسلامی هم داشته باشد؛ حالا چونکه این جور است پس بنابراین [آن کسی که حرف اسلامی زده] کمونیست است؟ فرض کنید این افکار کمونیستی را کنار بگذاریم، آن روایتی که هست را [چه کنیم؟] مثلاً روایتی که امیرالمومنین(ع) داشتند در کوفه میرفتند یک نصرانی را دیدند که کور است و تکدی میکند. فرمودند که کیست؟ گفتند این مثلاً فرض کنید نصرانی است. حضرت فرمودند خوب نصرانی باشد! این تا چشم داشت از آن کار کشیدید، الان کور شده و اتفاق افتاده بیکار شده. بعد دستور دادند از بیت المال به او پرداخت کنند. خوب این اندیشه را شما میتوانید بگویید اندیشه اشتراکی و کمونیستی است؟
🔻شریعت ما و مذهب ما پر است از روایات اخلاقی و روایات تشویق به کمک به فقرا و مساکین و دستگیری ایتام. قبل از اینکه چپ بیاید، قبل از اینکه راست بیاید، اینها را داشتیم و داریم. ما غنی هستیم. بی نیاز هستیم. حالا اصلاً فرض میکنیم یک اندیشه و فکری مستحدث است (با اینکه اینها مستحدث نیست و ما مستغنی هستیم) ولی فرض بفرمائید از ذخایر خودمان نمیتوانیم استفاده کنیم و استفاده نکردیم. مثل این است که ما روی گنجی نشسته باشیم و کاهلی و ناتوانی خودمان، ما را زمینگیر کرده باشد. این مربوط به خودمان است. و الا ما از نظر فکری و اندیشه مستغنی هستیم. آن نکتهی دوم این است که میخواستم عرض بکنم این است که فرض میکنیم یک اندیشهای از چپ یا یک اندیشهای از راست یا یک اندیشهای از شق ثالثی مطرح بشود و در آن زمینه شریعت و دین ارشاد خاصی را ما دست نیافتیم، نه اینکه نداریم، ما دست نیافتیم. مقتضای وظیفه ما چیست؟
▫️مقتضای وظیفه عقلی ما و شرعی ما این است که «فبشِّر عباد الذین یستعمون القولَ فیتَّبعون أحسنَه». ما اصلاً طرفدار منطقیم. اگر یک حرف حسابی این چپ میزند، قبول میکنیم. ابای این معنا را نداریم. ما از جهالت باید ابا داشته باشیم، از ندانم کاری باید ابا داشته باشیم، از ظلم و تعدی باید ابا داشته باشیم. اصلاً قرآن میگوید قل هاتوا برهانکم. با دیگران، با مشرکین، اینگونه برخورد میکند که برهانتان را بیاورید.
◾️چرا زحمات دیگران را ما زیر سوال ببریم؟ میخواهید بگویید بدیلش سرمایه داری لیبرالیستی است؟ میخواهید بگویید بدیلش آن است؟ واقعاً اینطور است؟ این با خذ العفو میسازد؟ «خذ العفو وأمر بالعرف». «و فی أموالهم حق للسائل والمحروم». وقتی که میخواهید فکر کنید، وقتی که میخواهید برنامه بدهید، باید تمام آیات اقتصادی، تمام روایات، همه اینها را باید در نظر بگیرید. اینکه مرحوم آقای صدر میگوید روح شریعت باید بر استنباطات ما حاکم باشد و ما از آن کلیات و از آن خط عریض و عام نباید غافل بشویم و باید خط عریض و عام را [در نظر] بگیریم.
@rozaneebefarda