انتخابات امریکا و سه سناریوی محتمل
[صفحه ۳ از ۴]
🔹غربگرایان داخلی باید به این پرسش پاسخ دهند که چگونه ترامپ به عنوان قدرتمندترین فرد دنیا با اختیاراتی گسترده، حرصی عظیم و یک سر پرسودا و دیوانهوار، مستأصل گشته و از پیجویی خواستههایی دست برمیدارد که آنان را حق خود میداند؟!
🔸 احتمالا در اینجا غربگرایان خواهند گفت که این قدرت فائقه همان مردم فهیم و با فرهنگ ایالات متحده خواهند بود و آنان، او را مجبور به انتقال مسالمتآمیز قدرت خواهند کرد. هیچ شکی نیست که جمعیت انبوه و متحد مردمی، نیرویی است که میتواند تغییرات بزرگی را به وجود آورد اما آیا در میانه مردمانی که ماههاست پس از مرگ جان فلوید، در دو جبهه مشغول کتککاری بوده و طبق برآوردهای صورت گرفته بیش از ۷۰ و کمتر از ۸۰ میلیون رای به هر یک از ترامپ و بایدن دادهاند، اتحادی وجود دارد یا در آینده شکل خواهد گرفت؟! نتیجه انتخابات امریکا نشان داد که شکاف اجتماعی و سیاسی در جامعه و رژیم امریکا، عمیقتر از آن چیزی است که از ظاهر بزک شده آن به نظر میرسد.
🔹سخن از پاسخ توفنده مردمی به ترامپ، بیشتر به یک خیال خام شبیه است زیرا حتی به اعتراف طرف مقابل، او با اینکه اکثریت را نبرده اما فاصلهاش با بایدن، فقط ۵ الی ۷ درصد از مجموع آراست. خصوصا آنکه به نظر میرسد طرفداران ترامپ حداقل در تحمیل خواسته خود به طرف مقابل، فعالتر پر جنب و جوشتر باشند. همگی ما فیلمهای زیادی از آمادگی گروههای مسلح طرفدار ترامپ برای ورود به صحنه در صورت وقوع تقلب ادعایی و عدم پاسخ مناسب توسط نهادهای مربوطه را دیدهایم. مدعا این نیست که همگی طرفداران ترامپ در قالب گروههای مسلح به خیابانها خواهند ریخت بلکه سخن این است که ابدا چیزی به نام وحدت مردمی در امریکا وجود ندارد!
🔸به طور طبیعی، فرآیند اجماعسازی در یک جامعه به شدت ملتهب و آشفته، نیازمند زمان و یا تدابیر ویژه کانونهای نامرئی قدرت است. همچنانکه به نظر برخی تحلیلگران، دامنه شکاف سیاسی و اجتماعی به درون محافل ذینفوذ مخفی نیز کشیده شده و عربدههای بینتیجه ترامپ و هیاهوی توخالی بایدن، نتیجه اختلاف بین صهیونیستهای جهانگرا(گلوبالیست) و یهودیان اورشلیمی میباشد. با وجود چنین اختلافات عمیقی، ایجاد خفقان و سرکوب سیاسی با تکیه بر رسانهها و تکنیکهای عملیات روانی و ترساندن مردم از فروپاشی و تهدید معیشت آنان، ممکن است بتواند در کوتاهمدت آرامشی به فضای ملتهبِ این روزهای امریکا بدهد اما طبعا این شرایط شکننده، آرامش قبل از توفان خواهد بود.
🔹 ممکن است غربگرایان این چنین توجیه کنند که ترامپ یک قمارباز و اهل بلوف است همچنانکه در ماجرای سیلی سپاه در عین الاسد و عملی نساختن وعده خود در بمباران ۵۲ نقطه از ایران نشان داد که خارج از توان و قصد واقعی خود، وراجی میکند. وراجی و بلوفزدنهای ترامپ یک واقعیت است اما یادمان نمیرود که جریان غربگرایی از بلوفهای پوچ ترامپ چگونه میلرزید و حتی هنوز هم از احتمال حمله این مترسک سخن گفته و تلاش دارد سایه جنگ را همچنان بر سر ملت قهرمانپرور ایران نگاه دارند تا زمینه سازشهای ذلتبار بعدی را فراهم کنند همچنانکه نظام را از انتقام خون حاج قاسم سلیمانی برحذر میداشت. آنان بلافاصله بعد از ضربشصت مقدماتی عینالاسد، دستپاچه به صحنه آمدند و از عملی کردن وعده انتقام سخت سخن گفتند تا کدخدایشان، خیالش از ضربات مهلک بعدی آسوده شود اما رهبری حکیم و فرزانه، در یک موضعگیری حسابشده و هوشمندانه، ماجرای عین الاسد را صرفا یک سیلی دانست و خروج امریکا از منطقه را مرحله دوم انتقام سخت عنوان کرد.
🔸بنابراین اولا چنین توجیهی، زیر سؤال بردن مواضع جریان غربگرایی در ترس و مذاکره بی قید و شرط با ترامپ است. ثانیا ترامپ و در واقع نظام ایالات متحده هیچ وقت نمیتوانست این ریسک را به جان بخرد که جنگی فراگیر با ایران را آغاز کند. بنابراین قدرت لازم را نداشت اما ترامپ در جایگاه سکاندار فعلی ایالات متحده،قاعدتا بایستی در اندیشه غربگرایان واجد این میزان از قدرت باشد و گرنه باید توضیح دهند قدرت پیشین او که ما را از آن میهراساندند از کجا تامین میشد؟!
🔹 شاید آنها بگویند که ترامپ مجبور به کنارهگیری خواهد شد زیرا طرفهای مقابل، برگهای برنده زیادی علیه او دارند و او حاضر به رسواییهای دیگری علیه خود نیست. این احتمال نیز حقیقتا مطرح است اما آیا بهتر نیست توضیح دهند آیا وجود این برگهای برنده رسواگر، خود رسواکننده مشروعیت دموکراسی ابرقدرتی نیست که رأس هرم آن توسط چنین فردی تصاحب شده است؟ ثانیا آیا ترامپ حقیقتا عار و ننگی از خود نشان داده است تا او را از رسوایی بترسانند؟
@rozaneebefarda