نذر دردهای حضرت زهرا(س) و غربت مولایم أمیرالمؤمنین علی(ع)...
نازنینم سریع تر برگرد٬ تنم از اضطراب می سوزد
تشنه ات می شوم نرو بی تو٬ در گلو راهِ آب می سوزد
مهربانم مراقب خود باش٬ من کسی غیر تو ندارم که!
تو نباشی سلام هایم در٬ حسرت یک جواب می سوزد
رفتی و روبروی چشمانم٬ کاش این صحنه را نمی دیدم
پشت در آتشی به پا شده است٬ شعله با آب و تاب می سوزد
در خودم سوختم ولی هرگز٬ هیزم تر نداده ام به کسی
پس چرا اینچنین مقابل تو٬ چوب ها با شتاب می سوزد؟!
وایِ من! عده ای بدون وضو٬ سمت قران هجوم آوردند
یک ورق در کنار در افتاد٬ متن أمُّ الکتاب می سوزد
تو چه کردی که گندم از دستت٬ برکت بیشمار می گیرد
شک ندارم که آه می کشی و... پیکر آسیاب می سوزد
چشم ها را ببند و خیره نشو٬ نگرانم نباش چیزی نیست!
گاهگاهی به دور دستانم٬ ردّ سرخِ طناب می سوزد!
#مرضیه_عاطفی
#سمنان