• 1) ابراز علاقه بیش از حد در موضوعی خاص 2) ابراز تعجب. 3) تهدید. 4) نصیحت. 5) درگیری زیاد با ظاهر مُراجع. 6) اطمینان زیاد دادن. 7) انتقاد و ایراد گیری. • اگر اختلال کسی از نظر پزشکی محرز شود، «مسؤولیت مدنی» از او برداشته می شود. • مکانیزم های دفاعی در مصاحبه ی بالینی؛ بر خلاف مقاومت که آگاهانه است، ناخود آگاه رخ می دهد. دفاع ها معمولاً قابل مشاهده نیستند و معمولاً مراجع از دفاع های خود آگاه نیست. در رویکرد شناختی رفتاری به مکانیزم های دفاعی پرداخته نمی شود و در مصاحبه های بینش گرا مورد ارزیابی قرار می دهند. • اگر درمان جو از مکانیزم های دفاعی خود آگاه شود دچار اضطراب می شود. • آشنایی با اجزاء مکانیزم های دفاعی به شناخت آن ها کمک می کند؛ حال چگونه می شود مکانیزم های دفاعی را شناسایی نمود؟ 1) جزء قابل مشاهده در رفتار. 2) تکانه ها و قصدهای غیر قابل قبول. 3) فرایند اتصال تکانه به نشانه. 4) برخی لغزش های کلامی. • ما دفاع ها را از بین نمی بریم، در حالی که مقاومت ها را می شکنیم. در مصاحبه ی بالینی باید دفاع ها را اداره نمود؛ راه های اداره ی دفاع ها: 1) میانبر زدن. از کنار آن چه فکر می کنیم مکانیزم دفاعی است عبور می کنیم؛ در مثالی می گویند، مکانیزم دفاعی مثل سگی است که خواب است و نباید بیدارش کرد که مانع جلب اطلاعات شود؛ گاهی تعریف از همسر نوعی مکانیزم دفاعی است. 2) اطمینان بخشی و حمایت. سعی کنیم از موضع مراجع به مکانیزم دفاعی او بنگریم و به نوعی با او همدلی کنیم. 3) تفسیر. سعی در تبیین آن چه از توضیحات فرد و رفتارش متوجه شدیم به طور خلاصه طرح می کنیم. 4) رویاروی کردن. 5) جلب توجه مُراجع به رفتاری خاص. • ابزارهای معاینه ی روانی: 1) مشاهده؛ فقط دیدن نیست؛ نوع رفتار، سرعت صحبت کردنش و ... همه باید مورد توجه و «مشاهده» قرار گیرد. 2) گفتگو. بررسی توجه درمان جو؛ بررسی تمرکز و جهت یابی او. بررسی حافظه و ادراک مُراجع. 3) کاوش کردن برای بررسی قضاوت، محتوای فکر. مثلاً می گوئیم: فرض کن امروز چنین اتفاقی برای تو می افتد؛ چه کار خواهی کرد؟ وقتی فرض کند که صاحب دو میلیارد شود یا اگر قرار شود دو آرزویش برآورده شود چه خواهد کرد یا چه آرزویی می کند؟ 4) پرسش نامه. 3) مصاحبه. • ریکال (Recall) یا فراخوانی از حافظه می تواند در زمان درگیری زیادِ فکری دچار اختلال شود. (پایان نکته نوشته های چهارمین بخش از محموعه ی «تربیت درمانگر») • عصر به دنبال آقا سیدمجتبی رفتم و بعد از برداشتن او از مدرسه در مراسم ختم پدر خانم حسین آقای اصفهانیها شرکت کردیم. برای آمدن بچه ها و مشاوره ای که داشتم تا پایان مراسم ختم ننشستیم. • با بچه ها توفیق خواندن نماز اول وقت را یافتیم و بعد با یکی از پسرها بازی «فتح پرچم» انجام دادیم! فعلا یک شب درمیان با پسرها بازی می کنیم. امشب من بردم! • کمی با آقا سیدطه در باره ی مسائل مدرسه اش صحبت کردیم؛ مقداری هم دوتایی در مراسم ختم مرحوم حاج آقای افتخارزاده که به صورت زنده پخش می شد شرکت کردیم. https://eitaa.com/s_m_kheradmand