سلام الله علیها تو را ای ماه در شب های تنهایی رصد کردم برای دیدنت با جان، نگاهم را مدد کردم شبی که گرم روی ماه تو بودم در آغوشم قمر آمد سوالی داشت، او را زود رد کردم تو خورشیدی که در شب آمدی یا روز شد امشب چه "رَدُ الشَّمس" زیبایی که در این کالبَد کردم اگر چه جان به پایت دادم و یک بوسه شد سهمم هنوز این غصه دارم که چرا داد و ستد کردم کنار تو به روی نیزه ها، چشمش به چشم تو دو سه باری پدر جان بر "سرِ اصغر" حسد کردم دمی که خیزران بوسید آن لب های خشکت را مسیر دیده را با موج اشک خویش، سد کردم برای منکرانِ روی سیلی خورده ی زهرا تمام صورت و جسم نحیفم را سند کردم گرفتم من تقاص چکمه های شمر را بابا به هر جایی رسیدم سایه ی او را لگد کردم گرسنه بودم و از عمه قدری نان طلب کردم نمیدانم چرا حس میکنم که کار بد کردم پدر جان با تنی که مانده، دیگر زندگی سخت است بماند پیشمان، خود را مهیای لحد کردم @s_r_moayed