اني، سي و چندساله ساعدش را گرفته، اين خانم دستش را روي ساعد آقا گذاشته است. براي سوار شدن به نزديک محمل آمدند. اين آقا زانويشان را خم کردند تا آن خانم سوار شود. پرسيدم ايشان کیست؟ گفتند: زينب بنت علي. گفتم: آن آقا که بود؟ گفتند: آقا قمر بني هاشم.
🔸 مانند پروانه دور خاندان آقا سيدالشهدا ميچرخيد. اين بود که وقتي اسرا را خواستند از کربلا حرکت دهند. بيبي همه را سوار کرد، رو به علقمه کرد، الوداع برادرم عباس «انت الذي اخرجتني من منزلي» برادرم برخيز خواهرت ميخواهد سوار محمل شود.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈