🍀
#آشتی با خدا ۴۵
انسان بدون بدن زنده تر است
«نفس» بدون «بدن» هم مي تواند ادراك داشته باشد.
چنان كه انسان در خواب چشم و گوش دارد و بدون «بدن»، مي بيند، حرف مي زند و مي شنود؛
حتي حوادثي را مي بيند كه چشم سر، هنوز آنها را نديده است! انسان در رؤياي صادقه چيزهايي را مي بيند كه بعداً در بيداري خواهد ديد!
💢💠💢
در واقع اين «بدن مادي »، مانع و حجاب انسان است تا خيلي از چيزها را ببيند و بفهمد.
پس مي توان گفت كه انسان، بدون «بدن» مادي اش زنده تر هم هست!
قرآن مي فرمايد ما در روز قيامت پرده ها را از جلوي چشمان شما بر مي داريم پس چشم شما بينا مي شود.
مي فرمايد:
«فَكَشَفنَا عَنكَ غِطَائَكَ فَبَصَرُكَ الْيَومَ حَديد».
ما پرده از برابرت برداشتيم و امروز چشمانت تيزبين شده است.
يعني در روز قيامت، انسان، بيناتر است. 👌💠
انسان فقط «هست» و بدون «بدن»، زنده تر هم «هست» پس هرگز نمي ميرد و وقتي هم كه به اصطلاح، انسان مي ميرد،
دقيقاً مي بيند كه مي ميرد.
وقتي دست انسان قطع شود مي بيند كه دستش قطع شد.
اگر دست ديگرش هم قطع شود باز مي بيند كه هر دو دستش قطع شد.
اگر دو پاي او هم قطع شود باز مي بيند كه دو پايش قطع شد.
💢💢
حالا اگر همه «بدنش» از او جدا شود باز هم مي بيند كه همه بدنش از او جدا شد.
در روايت از امام سجاد(ع) آمده است:
«اِنَّ الْمُؤمنَ لَيقالُ لِروحِهِ وَ هُوَ يغَسَّل: اَيَسُرُّکَ اَنْ تُرَدَّ اِلي الْجَسَد الّذي کُنْتَ فيه؟ فَيَقُولُ: ما اَصْنَعُ بِالْبَلاءِ وَ الْخُسْرانِ وَ الْغَمِّ».
در حالي كه بدن مؤمن را غسل مي دهند به روح او گفته مي شود آيا دوست داري به بدني كه در آن بودي برگشت داده شوي؟
مي گويد:
چه خواهم گرفتاري و خسران و غم و اندوه را؟
انسان مؤمن اصلاً نمي خواهد كه به بدن خود برگردد.
ولي اگر آن شخص مؤمن نباشد فرياد مي زند و مي گويد اي مردم! مواظب باشيد كه دنيا شما را مثل من فريب ندهد.👌✨
من دنيا را براي شما گذاشتم و رفتم و اكنون «خودم» براي خودم مسأله هستم.
از امام باقر(ع) روايت داريم كه حضرت رسول(ص) فرمودند:
«وقتي جنازه دشمن خدا را به سوي قبرش حمل مي كنند،
روح او در حالي كه مضطرّ است ندا سر داده و حاملين جنازه را ندا مي كند و مي گويد:
اي برادران آيا نمي شنويد «اَلا تَسْمَعون يا اِخْوَتاه»
من به شما از وضع بدي كه اين برادر شقّي شما به آن گرفتار شده است شِكوه مي كنم.
حقيقت اين است كه دشمن خدا (شيطان) مرا فريب داده و در مهلكه اي انداخت كه راه برگشتي ندارد و او قسم ياد كرد كه دلسوز من است و مرا بازي داد.💢💢
و شكايت مي كنم از دنيايي كه مرا فريب داد و از مقصد اصلي باز داشت و به خود مشغول كرد و وقتي به آن مشغول گشته و با تمام وجود به سوي او اقبال نمودم مرا ترك نمود.
و شكايت مي كنم به شما از دوستان راهِ هوس، كه مرا گرفتار هوس نمودند وسپس (هنگام مرگ)
از من دوري جستند و مرا تنها گذاشتند.
و شكايت مي كنم به شما از فرزنداني كه از آن ها حمايت نمودم و بر خودم مقدم داشتم، پس مال مرا خوردند و مرا رها كردند. 💢
و شكايت مي كنم به شما از مالي كه (براساس علاقه به آن) حقِّ خدا را از آن پرداخت نكرده و امتناع نمودم و وبال آن بر گردن من افتاد ومنفعت آن به ديگران رسيد.💢💢
و شكايت مي كنم از منزلي كه هر چه مال داشتم براي آن صرف نمودم و غير من در آن سكونت كرد.💢
و شكايت مي كنم از قبري كه دارد ندا مي كند و مي گويد، من خانه مؤذِّيات زميني و خانة ظلمت و وحشت و ضيق و تنگنا هستم.
💢💢
اي برادران من!
به فرياد من برسيد و هر چه مي توانيد جنازه مرا نگه داريد و به زير خاك نبريد،
و بترسيد از اين كه به مثل آنچه من گرفتار شده ام گرفتار شويد...».
💢💢💢💢💢💢
به اين شكل،
انسان مي بيند كه مي ميرد، و البته به جهت آن که روح انسان به بدن مادي اش نظر دارد،
پس از مرگ وقتي «بدن» او را در قبر مي گذارند مستقيماً بر روي بدن او خاك نمي ريزند بلكه ابتدا سنگ لحد را مي گذارند كه با ريختن خاک ها به بدن او فشار نيايد.
در آداب تدفين آمده است كه جسد را به سرعت وارد قبر نكنند،
آن را آهسته وارد قبر كنند، از سر وارد نكنند و ...
درست است كه آن شخص، مرده است اما مي بيند كه مرده است و درست است
كه خاك ها بر روي «تن» او ريخته مي شود نه روي «من» او، اما حالاتي را که بر «تن» مي گذرد، «من» حس مي كند.❤️👌
پس براي اين كه «من» اذيت نشود مستقيماً خاک ها را روي بدن نمي ريزند.
و اين که مي فرمايند قبل از رسيدن جسد به قبر، آن را چند مرتبه روي زمين بگذارند به جهت آن است که «من»، آماده شود!
و نيز هنگامي كه جسد را در قبر گذاشتند آن را تكان دهند و تلقينش كنند.
اين تكان دادن جسد كه بايد محكم و به شكل پيوسته صورت پذيرد
به خاطر آن است كه اگر «من» او به جاي ديگري توجه دارد، متوجه «تن» خودش شود.
وقتي متوجه «تن» خودش شد مي بيند كسي دارد آن را تكان مي دهد و تلقي