بسم رب الشهدا🌹 خاطرات مادر شهید صدرزاده❣ 76 اولین سال رفتنمان به شمال، # باران تندی بارید. برای ما که گرمای شدید را ، در تابستان دیده بودیم ،خیلی جالب بود ،که در این فصل باران ببارد.🌹 # مصطفی به حدی ذوق زده شد ، که بستنی خرید و زیر باران شروع به خوردن کرد.😊 گفت:" به یاد اهواز زیر باران شمال بستنی می چسبه.👏😊👏 🌹 خاطراتی از کودکی تا شهادت از زبان مادر بزرگوار شهید مصطفی صدرزاده 🌷 ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾        @sadrzadeh1 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾