❁﷽❁ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وقتــی پرِ ســجاده اش را باز می کرد تا خلـــوت سبــز خــدا پــرواز می کرد سر بر ســـجود عشق می زد عاشـقانه راز و نیــاز عـــاشـقــی آغـــاز می کرد پیـشانی اش بر مُهــر می تابید و آنگاه مِهـر خــودش را بر خــدا ابراز می کرد هـــر بار با گلـــــواژه هایی از صحــیفه در باغ ســبز سجده اش اعجاز می کرد دل را گِــره می زد بر آن سرچشـمهٔ نور جــان را به انـوار خدا دمســـاز می کرد آن روزه داری که به یاد شــاه عطـــشان با اشک چشمش روزه اش را باز می کرد هر جا که طفل تشنهٔ شش ماهه می دید یادی از آن کوچکتـــرین ســرباز می کرد وقت شـــهادت روزه بــود و مثــل بابا لب تشـــنه تا ســمت خـدا پرواز می کرد ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ۱۴۰۲/۱۲/۲۵ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌┅═‎✧༅‌‌‌‌‌‌❃༅✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌