eitaa logo
کانال اشعار رقیه سعیدی(کیمیا)
2.3هزار دنبال‌کننده
726 عکس
240 ویدیو
21 فایل
به نام او که نامش مایه آرامش روح و روان است. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شـــود که روزیِ ما کــربلا کنند کانال #اشعار_آیینی_بروز_و_مناسبتی اشعار #مدحی و #مرثیه و #مولودی و دارای سبک سروده های رقیه سعیدی(کیمیا)
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بر دلبری سلام که او جان زینب است بر آن برادری که پریشــانِ زینب است روز چهار و ســوز عطــش ، یاد کربلا یادآور غــریبــیِ طفــلان زینب است ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ۱۴۰۲/۱/۴ @saeidikimya
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ «سحر با باد می گفتم حدیث غیبت مولا» خطاب آمد توسل کن به نام زینب کبرا بگو یارب ! به حق ناله های عمهٔ سادات محقق کن همین جمعه ظهــور حجت ما را ۱۴۰۲/۱/۶ 🤲 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @saeidikimya
❁﷽❁ ❤️ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بر دلبری سلام که او جان زینب است بر آن برادری که پریشــانِ زینب است روز چهار و ســوز عطــش ، یاد کربلا یادآور غــریبــیِ طفــلان زینب است ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @saeidikimya
❁﷽❁ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وقتــی پرِ ســجاده اش را باز می کرد تا خلـــوت سبــز خــدا پــرواز می کرد سر بر ســـجود عشق می زد عاشـقانه راز و نیــاز عـــاشـقــی آغـــاز می کرد پیـشانی اش بر مُهــر می تابید و آنگاه مِهـر خــودش را بر خــدا ابراز می کرد هـــر بار با گلـــــواژه هایی از صحــیفه در باغ ســبز سجده اش اعجاز می کرد دل را گِــره می زد بر آن سرچشـمهٔ نور جــان را به انـوار خدا دمســـاز می کرد آن روزه داری که به یاد شــاه عطـــشان با اشک چشمش روزه اش را باز می کرد هر جا که طفل تشنهٔ شش ماهه می دید یادی از آن کوچکتـــرین ســرباز می کرد وقت شـــهادت روزه بــود و مثــل بابا لب تشـــنه تا ســمت خـدا پرواز می کرد ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ۱۴۰۲/۱۲/۲۵ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌┅═‎✧༅‌‌‌‌‌‌❃༅✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
❁﷽❁ ❤️ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بر دلبری سلام که او جان زینب است بر آن برادری که پریشــانِ زینب است روز چهار و ســوز عطــش ، یاد کربلا یادآور غــریبــیِ طفــلان زینب است ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ @saeidikimya
❁﷽❁ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ وقتــی پرِ ســجاده اش را باز می کرد تا خلـــوت سبــز خــدا پــرواز می کرد سر بر ســـجود عشق می زد عاشـقانه راز و نیــاز عـــاشـقــی آغـــاز می کرد پیـشانی اش بر مُهــر می تابید و آنگاه مِهـر خــودش را بر خــدا ابراز می کرد هـــر بار با گلـــــواژه هایی از صحــیفه در باغ ســبز سجده اش اعجاز می کرد دل را گِــره می زد بر آن سرچشـمهٔ نور جــان را به انـوار خدا دمســـاز می کرد آن روزه داری که به یاد شــاه عطـــشان با اشک چشمش روزه اش را باز می کرد هر جا که طفل تشنهٔ شش ماهه می دید یادی از آن کوچکتـــرین ســرباز می کرد وقت شـــهادت روزه بــود و مثــل بابا لب تشـــنه تا ســمت خـدا پرواز می کرد ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ لینک کانال اشعار در ایتا↶ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 ─‌┅═‎✧༅‌‌‌‌‌‌❃༅✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌