به نام خدا ********************* تباهی بود و تاریکی ، زمان مستِ جهالت بود زمین از ناله ی زنده به گوران در خجالت بود صــراط  آدمیّـت ، رو به دنیــای ضـــلالت بود بشــر ، درگیـــرِ خُسـران  و گرفتارِ بطالت بود بیکباره در این ظلمـت سـرا، نــوری پدید آمد به قـلب نا امیـدانِ جهــان ، نـــور امیـــد آمد عجب نورٌعَلیٰ نوری که در شب ، عالم آرا شد فلـک ، آیینــه گَردانش ، مَلَــک غرقِ تماشـا شد حرا ، آغوشِ جبــریل و امانت دارِ  بطحــا شد به إقرأ ، آخرین بابِ رســالت در حَــرا  وا  شد نوای "إقرَأ بِسمِ رَبِّک"از هر سـو به گوش آمد همــه ذرات عالم ، با نوایش در خــروش آمد به جوش آمــد کلام وحی و آیات علـــق  بارید در  آن خلوتــگـه تاریــک ، انــوار فلـــق بارید چه بــارانی به کوه نور ، از الطاف حق بارید شــرابِ نـاب ربـّانی به جـان بـی رمـــق بارید بپا خیــز ای رسولی که مقام مصطــفی داری تو  دست یاوری مثــل علــیِ مرتضــی داری بخوان ای حضرت باران ! ببار آیات رحمت را به تن کن کِســوَتِ سبـــز امــامت را نبــوت را امین بودی که حق داده به دستت این امانت را بخــوان ، آغاز کن  ، پایان ببر ، امر رســالت را چه فخری می کند اُمّت که تو پیغمبرش باشی چه زیبا می شود خلقت که تو تاج سرش باشی تو را حق برگزید امشب ، حبیبِ بی بدل باشی میانِ مهــربانانِ جهــان ، ضـــرب المثـــل باشی به دیــوان رسـالت ، بهتـرین بیت الغــزل باشی تَـبـَـرداری چو ابراهیـم ، بر  لات و هُبَـــل باشی صراط المستقیم از من ، مقـــام رهبـــری با تو حمــایت کردنت با  من ، عدالت گستــری با تو ببـار ای آسمـان ! نور و  تمــاشـا کن "محمـــد" را طلوع سبـــز بی پایان ، شکوه نور ســـرمد را به گوش جان خود بشنو ، نوای جان احمد را به صدر انبیـا بنـگر ،  چنین میــرِ ســرآمد  را مکانش آسمان است او اگرچه در زمین باشد امانت دار قرآن است و ختم المرسلین باشد *********************** 🖋رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۰/۱۲/۱۰ https://eitaa.com/joinchat/1259143275Ce3f7c12047 لینک کانال ایتا👆 https://t.me/joinchat/eMHYCRTE6hMwNTU0 لینک کانال تلگرام👆