چند جور حس مختلف دارد این روزهای اول . هم خوشحالی وصف نشدنی که دست اولین فرزندش را گرفته؛ دارد می برد مدرسه هم یک جور ؛ یک جور ؛ یک جور ؛ یک جور و یک عالمه ... آنها که ماهی تنگابی کوچکشان را می برند تا بیندازند داخل برکه؛ قاطی ماهی های دیگر بعضی هاشان را می بینی با چشم های خیس انگار کنی منتظرند تا ماهی کوچکشان برگردد ... دارم با صحبت می کنم: یعنی آن وقت هایی که من از تو جدا می شوم، تو داری گریه می کنی؟ یا لااقل بغض می کنی؟ آن وقت هایی که منتظری برگردم اما دیر می کنم ... نمی دانم ... @safiran_shohadaa @safiran_shohadaa