چند جور حس مختلف دارد این روزهای اول #پاییز.
هم خوشحالی وصف نشدنی #بابایی که
دست اولین فرزندش را گرفته؛ دارد می برد مدرسه
هم یک جور #دلتنگی؛ یک جور #ترس؛ یک جور #امید؛
یک جور #تسلیم و یک عالمه #بغض...
آنها که ماهی تنگابی کوچکشان را می برند
تا بیندازند داخل برکه؛ قاطی ماهی های دیگر
بعضی هاشان را می بینی با چشم های خیس
انگار کنی منتظرند تا ماهی کوچکشان برگردد ...
دارم با #آقا صحبت می کنم:
یعنی آن وقت هایی که من از تو
جدا می شوم، تو داری گریه می کنی؟
یا لااقل بغض می کنی؟
آن وقت هایی که منتظری برگردم اما دیر می کنم ...
نمی دانم ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#و_مهر_نام_دیگر_توست
@safiran_shohadaa
@safiran_shohadaa
🌾چقدر سخت است، حال عاشقی♥️ که نمی داند #محبوبش نیز هوایش را دارد یا نه؟😔
🔹یک جمله از دل نوشته هایت✍ را خواندم. حالا #سالهاست، دلم به حال خودم می سوزد.
🔸روزهایی که از خیل عشاق #جامانده بودی و درد فراق💕 دلت را به تنگ آورده بود. به روضه های ارباب🏴 پناه آوردی. برای ِغربت #امام_حسن، اشک ریختی😭 از حضرت مادر #شهادت خواستی و چه زیبا دعایت مستجاب شد
🔹جانباز ِشهید، برای رسیدن به #تو و چون تو زندگی کردن، پاهایم بی رمق و سرزانوهایم، زخمی ِگناهانم🔞 است. مسیر طولانی و #نفس_اماره، نفس هایم را به شماره انداخته است😓
🔸باید در دفتر زندگی ام #قوانین ده گانه ات را بنویسم📝 و سرمشق روزهای بلاتکلیفی بکنم. می خواهم #بغض هایم را در کوله پشتی🎒 تنهایی ام بریزم. دلم یک سفر میخواهد به مقصد #ساری ...
🔹آرزو دارم همانگونه که درکتابت📔 خواندم، راهنمایم شوی و مرا به #گلستان_شهدا ببری؛ چشم هایم را ببندم و در دارالشفای عاشقان♥️ بگشایم
🔸دل ِ سوخته🖤 از آتش هجران را با سنگ سرد #مزارت تسکین دهم. تسبیح📿 تربتم را در دست بگیرم و آنقدر ذکر #یازهرا (س) بگویم تا نگاهم کنی😍
🔹باب الحوائج ِ جوانان، دست دلم را بگیر، #علمدارش باش.برای این سر به هوا کمی روضه بخوان😢
🔸در روز #تولدت که شهادتت🌷 هم امضا شد، برای حال دلمـ♥️ امن یجیب بخوان، بطلب که زائرت شوم😭
🎀به مناسبت #تولدوشهادت
#سیدمجتبی_علمدار ❣
✍به قلم طاهره بنائی(منتظر )
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
@safiran_shohadaa
بالاخره سقوط #هواپیما را مهار می کند.ولی، جوابی نمیشنود .
نگاه #بغض نشسته اش روی #عباس خشک میشود و سیل #اشک بر چشمانش جاری میشود ...
چقدر درد اور است رفیق چندین و چند ساله ات مقابل چشمان به #باران نشسته ات تو را برای همیشه ترک کند
تیمسار #عباس_بابایی , بزرگ مردی که در مکتب #شهادت پرورش یافت .
مجاهدی که #زهد و تقوایش بسان دریایی خروشان بود و هر لحظه از زندگانیش موج ها در برداشت.
مرد وارسته ای که اقیانوس وجودش #عشق و از خودگذشتگی و کرامت بود، #سربازی که دلاور میدان جنگ بود و مبارزی سترگ با #نفس_اماره ی خویش.
از آن زمان که خود را شناخت کوشید تا جز در جهت خشنودی #حق تعالی گام برندارد و سربازیش برای رفیق ازلیاش بهنحو احسنت انجام دهد .
به راستی او #گمنام، اما #آشنای همه بود.
به مناسبت شهادت
#شهید_عباس_بابایی
@safiran_shohadaa
▪️عاشورا
▪️سال ها زندگی کردهام و معنای سیاهی و #محرم را این طور فهمیدم که همه آنچنان در این ده روز #شور_حسینی می گیرند که عالمی را متوجه خود می کنند و عمر را خرج می کنند بدون حسرت خوردن برای ثانیه ای و خدا را شکر می گویند برای همین گذر #عمر در این اتمسفر .
▪️تمام سال را در این پیچ و خم روزها می گردم تا نوبت به محرم برسد که عقده پاره کنم و #بغض بشکنم اما امسال....
▪️ده روز مثل باد گذشت بدون آنکه دستم پر شود; لااقل من به این فضا عادت ندارم.#حسین_جان خودم را در زمره #کوفیانی می بینم که سر تپه های مشرف به #گودال_قتلگاه ایستاده بودند و نظاره می کردند که تو را #پسر_پیامبر را می کشند و می گفتند نکشید او را ،پسر پیامبر است.فقط همین فقط می گفتند
#آه_حسین
#ملعون دید نمی برد دست را بالا برد و موهایش را گرفت و با پا زیر و رویش کرد #پاره_تن پیامبر را و سر را نبرید بلکه با ۱۲ ضربه جداکرد و گرفت مقابل #مادرش .
دردم سر بریدن حسین نیست خون جگر از آن لحظه شروع شد که حضرت #سجاد فرمود: #علیکن_بالفرار...
▪️حسین عزیز دل زهرا نگذار مثل #دخترت حسرت #زیارت_اربعین بر دلمان بماند...
ای به قربان #انگشتت که دنیا را زیر و رو کرد اما دل #ساربان را نه...
@safiran_shohadaa
به نام الله...
گمان کنیم اکنون، #صفر سال ۱۱هجری ست.
این روزها خورشید فروزان #مدینه سرد است، آسمان ناله می کند، زمین بی تاب است و جریان شریان درخت، به احترام #غم می ایستد
این روزها، مدینه دلتنگ است.
دلتنگ مردی که از نگاهش، مهر چکه می کرد.
مردی که تبسمش، عطر #بهشت داشت.
این روزها، #زهرا(س)دلتنگ است.
دلتنگ پدری که دختر نازدانه اش را، می بویید و می بوسید و #گرامی اش می داشت.
پدری که از عمق جان، کوشید و از هیچ چیز، بهر رواج #حق دریغ نکرد
این روزها، #علی(ع) دلتنگ است.
دلتنگ #برادری که پشت به پشت یکدیگر، به کارزار قدم نهادند و بیرق #عدل را برافراشتند.
برادری دلسوز، که ذره ذره ی #کائنات محو تماشایش بودند
این روز ها رزق جهان، #بغض است.
بغضی تلخ از فراق رسول مهر.
از فراق #بَشیرُ_و_نَذیر
از فراق #رَحمَه_لِلعالَمین
به هجران، زارى دلهاى خونين
ز حد بگذشت #يا_ختم_النّبيّن
ز اشك و آه مهجوران بيتاب
جهانى غوطه زد در آتش و آب*
و اگر به مهر ۱۳۹۹ هجری خورشیدی هم باز گردیم، عُشّاق #دلتنگ اند.
اما این دلتنگی و رنج، آن دم معنا می یابد که ره #رسول در پیش گیرند و بشوند مرید #حقیقی.
بشوند یاور مقبول
به مناسبت سالروز #رحلت_حضرت_رسول(ص)
@safiran_shohadaa
🌺سفیران شهدا(موزه شهدای شهرستان ابهر)🌺
حرف مرد شد گفتم یادی ازت بکنیم که بقیه حتی نمی تونن اداتو در بیارن. روزت مبارک مرد... دیگه با آمریکا
دلم نیامد روز پدر برای خانواده حاج قاسم ننویسم...
پدر شمابرای یک ملت پدری کرد برای یک منطقه پدری کرد...
پدر همه فرزندان شهدا بود و پدر کودکان بی پناه سوری و عراقی و بهتره بگم پدر همه یتیمان...
هرکس به پدران این خاک تعرضی میکرد سینه حاج قاسم سپر بود و منتقم خون همه شهدایمان بود...
یک روز خوش برای آمریکا و سعودیها و اماراتیها و تروریستهای ولدالزنای آنها در منطقه نگذاشت و بساطشان را جمع کرد...
منطقه هم بعد از حاج قاسم یتیم شده است حال و روز این روزهایش روزگار یتیمی است روزگار نداشتن یک بزرگتر که اوضاع را سامان بدهد البته که یاران حاج قاسم هستند و زیر سایه فرمانده کل روح سردار را شاد خواهند کرد...
زینب خانم، آقا محمدرضا...
قرار بود انتقام سختی از قاتلان پدر شما بگیریم هنوز هم سر قرارمان هستیم ،همه مردممان سرقرارشان هستند
ولی ببخشید که بعضی مصلحتها نگذاشته آنطور که داغ دلهایمان آرام بگیرد از قاتلان پدرمان انتقام بگیریم...
تعارف که نداریم... زدن پایگاه آمریکایی با دهها کشته و صد زخمی انتقام بند کفشهای حاج قاسم هم نبود...
پرچم سرخ انتقام را هنوز زمین نگذاشتهایم
#حرف_دل
#بغض
#دلتنگی
@safiran_shohadaa