eitaa logo
🌺سفیران شهدا(موزه شهدای شهرستان ابهر)🌺
447 دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
23 فایل
کانال موزهٔ شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس شهرستان ابهر(شهرداری ابهر) پل ارتباطی @Khademe_shohadai
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 #شهید_علیرضا_موحد_دانش 🔰فرمانده تیپ ۱۰ سید الشهدا 🍂شهادت : ۱۳۶۲/۵/۱۳ - #عملیات_والفجر۲ 💠 #شهید_عزادار_نمی خواهد_رهرو_می خواهد 🌸نکند در رختخواب ذلت بمیرید که #حسین علیه السلام در میدان نبرد #شهید شد. 🌺مبادا در غفلت بمیرید که #علی علیه السلام در #محراب عبادت شهید شد. 🌼مبادا در بی تفاوتی بمیرید که #علی_اکبر_حسین در راه حسین علیه السلام و با هدف شهید شد. ارسالی از آفتاب پرده نشین @safiran_shohadaa
🔴دلنوشته دختر گرامى شهيد مدافع حرم (ابوعلى)؛ 📝بسم الله الرحمن الرحیم پدرم را می‌دانستم. او خانواده و ستون خانه‌مان بود. تا او بود غمی را در زندگی حس نمی‌کردم. او شجاع بود و با غیرت. تا آوازه مدافعان حرم به گوشش رسید خود را مشتاقانه به گردان (س) رساند. حدود دو سال با پشتکار عمه جان بود. مدتی که در منطقه بود، چشم می‌کشیدم تا او دوباره بازگردد و زندگی ما رنگ شیرینی و با معنا بودن به خود بگیرد. هر بار که مجروح برمی‌گشت خوشحال می‌شدم، چرا که می‌دانستم به این زودی‌ها از پیشمان نمی‌رود. موج‌های انفجار و دوستان عزیزش جلوی چشمان او، روحیه‌اش را ضعیف کرده بود. از آن و پرانرژی‌ام چیزی باقی نمانده بود. او سعی داشت خود را جلوی‌مان خوب جلوه دهد ولی من می‌دانستم که هیچگاه پدرم با خلق و خوی قبل از ، باز نمی‌گردد. من، علی و مادرم او را همان‌طور هم قبول داشتیم و حضور او را در خانه می‌طلبیدیم، ولی او دیگر مرد ماندن نبود و دلش را در جا گذاشته بود. امروز و فردا می‌کرد تا دوباره بازگردد. انگار نانوشته با خود و خدای خود داشت که امنیت مسلمانان آنجا را وظیفه خود می‌دانست. یک روز به او گفتم مگر ما را دوست نداری که به سوریه می‌روی؟ او به من گفت: شما را خیلی دوست دارم ولی حضرت زینب از شما بیشتر دوست دارم. در آن لحظه بود که فهمیدم هنگامی که می‌خواند و جمله () را بر زبانش جاری می‌کند، از ته دل این جمله و معنایش را به جان خریده است. که نبود سعی می‌کرد مرد خانه باشد و کارها را به تنهایی انجام می‌داد. و با سر می‌کردیم و سعی می‌کردیم طوری وانمود کنیم که در زندگی‌مان کمبودی احساس نمی‌کنیم. را سه‌تایی سپری می‌کرديم و مان را پهن می‌گذاشتیم تا پدر از منطقه بازگردد. آن موقع بود که سال نویمان تحویل می‌شد، آری همان موقعی که جسما او را در کنار خود داشتیم. حالا -سالی می‌شود که فکر می‌کنم سال‌های نو تحویل نمی‌شوند، یعنی این سال‌ها با نبود پدرم ما را تحویل نمی‌گیرند. •┈┈••✾ @safiran_shohadaa✾••┈┈•
🌹 #شهید_علیرضا_موحد_دانش 🔰فرمانده تیپ ۱۰ سید الشهدا 🍂شهادت : ۱۳۶۲/۵/۱۳ - #عملیات_والفجر۲ 💠 #شهید_عزادار_نمی خواهد_رهرو_می خواهد 🌸نکند در رختخواب ذلت بمیرید که #حسین علیه السلام در میدان نبرد #شهید شد. 🌺مبادا در غفلت بمیرید که #علی علیه السلام در #محراب عبادت شهید شد. 🌼مبادا در بی تفاوتی بمیرید که #علی_اکبر_حسین در راه حسین علیه السلام و با هدف شهید شد. #ارسالی_از_اعضا @safiran_shohadaa
•• اومد بالا سر فاطمـــه نشسٺ هرچی صــ🗣ـدازد یابنٺ رسول الله دید جواب نمیده... خانمم پاشو ببین ڪے اومد چرا چــ👁ـشماتو بستے پاشو ببین عزیزم #علی اومده دید نه جواب نمیده گفت[😭] #ڪلمینےفاطمه ... دید بے بے چشاشو واکرد ... تو همه ٺواریخ نوشته شروع ڪرد وصیٺ : علےجان فاطمه رو حلال ڪن همســ💍ـر خوبی براٺ نبودم علےجان اگه نتونستم ڪاری کنم دسٺاتو نبندن #حلالم_کن... امیر المومنین داره آب میشه میره تو زمین 😰😢 یهو بغضش ترڪید شروع ڪرد حرف زدن: چےمیگی فاطمه جــ❤️ـان من اومدم بهت بگم منو #حلالم_کن... علےروحلال ڪن واسه زخـ🤕ــم بازوٺ... علےروحلال ڪن واسه دردپهــ😭ـلوٺ... علےروحلال ڪن واسه دست بسته اش نتونست ڪه برداره اون در رو از روٺــ🚪ـ ... #مادرجانم #علےمظلوم @safiran_shohadaa
‍ ‍ ای ... در خاکریز های ، خدا را شناختی، برایش مناجات کردی،ناله سردادی و شدی .هنوز سوز صدا و مداحی هایت در گوش همرزمانت به یادگار مانده است. برایمان بخوان.مدتی است محرومیم از دعای پنجشنبه شب های . با سوز دلت بخوان ، مدتی است خودمان را گم کرده ایم. نادما منکسرا را برایمان کن که شاید از این خواب ناز غفلت بیدار شویم. هرکس از توحرفی زد از عشقت به حضرت مادر گفت.روضه بخوان . برایمان از بگو شاید از آتشی که برای خودمان ساخته ایم خلاصی یابیم. بگو چه گذشت بین در و دیوار،شاید دلمان لرزید و اشکمان جاری شد. از میخ در هم بگو.شاید در به رویمان باز شد. از وصیت مادر به دختر و بگو ، شاید کبوتر دلمان پرکشید سوی . اما از بازوی کبود نگو، میدانی که ختم می شود به گریه های علی. صبرِ چاه را نداریم که در مقابل دل داغدار و اشک های تاب بیاریم.. نمی دانم در جبهه، چگونه عاشق شدید که شهادتتان همچون اهل بیت بود، یکی با سر،یکی با دست های قلم شده،یکی و یکی با پهلوی شکسته و همچون خودت . در سنگرِ مناجاتت، روضه ی مادر را میخواندی که خمپاره، بازویت را کبود کرد و پهلویت را شکافت و تو بازهم به اقتدا کردی. این پایان ندارد.... سنگ مزارت و ذکر یا زهرایی که روی آن حک شده ، نشانه ای است برای هر که دلش گره بخورد به حضرت مادر.فاتحه ای برای تو بخواند و حاجت بگیرد.راستی شنیده ام جوانان به واسطه تو می شوند.شاید هم اولین قدم برای ، خوشبختی است.سفارشمان را به مادر پهلو شکسته بکن... سالروز مبارک فرمانده.. به مناسب سالروز شهادت @safiran_shohadaa
‍ این متن را وقتی می‌نویسم که چیزی به قضا شدن نمازم نمانده است. ندارم و غرق در تاریکی‌های خود می‌لولم، تا روزنه‌ای به سوی پیدا کنم. نور آن چیز که، صفت وجودی شما ۱۴ تن از نسل نور حق است. عجیب به تنگ آمده است. از هر سو، باری از رگبار بلا بر تن‌مان شلاق می‌زند. حال زمانی‌ست که بسته، تکیه‌ها تعطیل، چراغ خاموش و اجداد بزرگوارتان سوت و کور و بسته، ولی ما هنوز سیل را جاری داریم. می‌گرییم برای آن زمان که غرق در بوی حرم بودیم و قدر ندانستیم. ضجه می‌زنیم حالِ آن زمان که سینی شربت ولادت‌هایتان را در خیابان‌ها پخش می‌کردیم و لبخند را می‌چیدیم و روحمان را جلا می‌دادیم. زار آن وقتی را می‌زنیم که سیاهی پیراهنمان از عرقِ سینه زنی خیس می‌شد و سینه‌هامان سرخ. فریاد می‌زنیم یاد آن لحظه که میخ، پهلوی را در روضه می‌شکافت و صورتمان غرق اشک و رویمان سیاه از امّت . به سر می‌زنیم وقتی که هیئت تفریحمان بود و هر وقت مادرم می‌پرسید کجا؟ گفتم: هیئت پیش بچه‌ها...! امام زمانم! بر ما نمانده داغ ندیده‌ای. این زمان، آنها که وجودت را نیز انکار می‌کردند، از اعماق شعله‌ی الهی عظم البلاء زبانه می‌کشد. نمی‌گویم بیا، اما بیا، نه بخاطر حال ما، بیا که پشت در تو را می‌خواند، زیر تیغ تو را می‌خواند، در محراب تو را می‌خواند، عطش وجودت را دارد و تو را فریاد می‌کند. امیدها دیگر به ثمر نمی‌شنید و درخت آرزوها دیگر بار نمی‌دهد. امید همه حال، معطوف به اسم توست جان. بیا و آبی رنگ فیروزه‌ات را به این جهان سیاه بپاش، هُرم گرم نفست را از پشت پرده بیرون ده. بیا تا امسال دیگر باشیم. بیا ای چادر نشین عرض خاکی خدا... بیا، شهرها اندازه یک نفر هم شده می‌توانند جا باز کنند. اللهم انا نشکو الیه اللهم واقعا جان زهرا دیگر وقت عَجِّل است. همه می‌دانیم که جز اشک، سلاحی نیست؛ و گریه منشأ اثر خواهد بود... @safiran_shohadaa
‍ هزار و چهارصد و اندی سال پیش، میثم ها را به تاوانِ عشق و محبت (ع) آویزِ نخل ها می‌کردند. امروز هم مقدر است میثمی متولد شود تا جُرمَش به علی(ع) و آلِ علی(ع) باشد!! بیست و سومین روزِ اردیبهشت ۶۳ سربازی از لشکرِ عاشورایی در آغوش چشم گشود... نامش را نهادند تا نمونه عینی میثمِ تَمّاری شود، کشته به عشقِ علی(ع) برادر شهید بود و عاشق اهل بیت(ع).و دست پرورده مادری که با شیره جان،عشق (ع) را به کامِ شیر پسرش می‌داد به واسطه پدر پایش به و و باز شد تا اینکه در سال ۸۰ لباسِ مقدس پاسداری را به تن کرد زمزمه جسارت به (علیهم السلام) آرامش را از جانش ربود. بابایِ مهربان، فاطمه زهرا و فاطمه کوثر را به بانوی می‌سپرد و خود راهی دیار می‌شد. از (س) خواسته بود شرمنده حضرت سقّا (غیرت الله) نشود که نشد. بعد از مقاومت بسیار،حین برگرداندن همرزمش،خود نیز شهد شیرین را نوشید. تیری که سرِ میثم را به پای انداخت... روزی که در پیکرش را به آغوش برادرانش سپردند، دستی در بدن نداشت... میثم، بر نخلِ عشقش به علی(ع) آویز شد و میثم وار، نه زبان و دست که و دست هایش را در راه معشوقش فدا کرد وصیت کردی مزارت سنگ نشود و تنها "کلنا عباسک یا زینب" رویش نقش بزنند... حالا مزارت جاییست که حسِ "سرد نبودت" را به "گرمی حضورت" تبدیل می‌کند تا دخترها طعمِ شرینِ داشتنت را به کام بکشند و دلگرم باشند به حضورِ آسمانی خود حکمتِ میلادت،فداشدن به راهِ بود به قولِ خودت: "لا یُمکِنُ الفرار مِن عشق (علیه السلام)" ، بابا میثمِ فاطمه ها به مناسبت تولد شهید تاریخ تولد : ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۳ تاریخ شهادت : ۱۶ تیر ۱۳۹۴حلب مزار : قطعه ۲۹ بهشت زهرا @safiran_shohadaa 👇👇👇👇👇
اَللّهُمَّ العَن اَمیرَالمومنین یعنی را یک نفر نکُـشت! یک شخص نبود! یک جریان بود، یک خط بود ... یعنی همه‌ی آن که از صدر اسلام مقابل او و آگاه از توطئه‌ها برعلیه‌اش بودند ۲۵ سال خانه نشینیِ ، محصولِ اُمّت بود! خَنّاسان به رسیدند تا مردم قدرِ را بدانند @ssfiran_shohadaa
‍ بسم رب الزهرا... کم توفیقی نیست ، چرا که مراقبه میخواهد و و . هایش تنها مادی نیست ، به قول (ع): شدن، مراقبه ی قلبی میخواهد. شاید فکر کنی کم است اما میدانی، آدمی به سرعت وابسته می شود و این ، سمی است برای متعالی شدن و از فرش به عرش رسیدن ، وابستگی به مال، وابستگی به ادم ها، به عمر . آری! اینک شدن برایت سخت میشود. باید عشق ورزید و دوست داشت اما وابسته نشد. چراکه این وابستگی ها تو را به زنجیر می کشند و در ، اسیرت میکند. تنی که به شدن فکر نمیکند ، تنی که اگر باب میلش پیش بروی، عاقبتت می شود و ، که بر سر و آمد. اما می دانی، گاهی اوقات وابستگی خوب است ، این که وابسته باشی به و ... این که وابسته شوی به شجاعت و صلابت ... وابسته شوی به ... اصلا میدانی وابسته شوی به کتاب . آخر آدم های وابسته به هم، کم پیدا می شوند. کم هستند آدم هایی که به همه کتاب هدیه دهند... این آدم ها، ارزش کتاب را به خوبی درک میکنند، چرا که کتاب باعث ارتقای آگاهی است و مسبب تمام گمراهی های ما همین ست. می دانی، باید برای دستیابی به تلاش کرد و راه وابستگی به تمام چیز های خوب را یافت. به عبارتی، تنها در پی خدا بود. درست مانند ! آری باید دل کند و رها شد چراکه ... عجل _الولیک_ الفرج به مناسبت سالروز تولد شهید مدافع حرم محسن حججی @safiran_shohadaa
‍ علی جدا کننده و است. باید پذیرفت و سر سپرده ولایتش بود تا ما را از باطل جدا کند و تحت لوای خود بر حق، اذن ورود به بهشت‌مان را بدهد. علی بوده‌ی زمانی است که خلقت آفرینش هنوز آفریننده نبود و هست تا آن زمان که در جرگه‌ی امت خویش وارد بهشت شود و آنجا رخ بنماید که جایگاه کجا هست و آیا می‌ماند که کسی تحت فرمانش نباشد؟ علی پیشوای کسانی است که رابطه سر و جان را می‌فهمند اما نه اینگونه که جان در گرو بودن سر است، بلکه آزادی‌شان را در این می‌بینند که سر در بالین علی را به او بسپارند. علی شخص نیست، است، تفکری که ربوبیت در ولایت خود نمایان می‌کند و شاید راز شکافت از زمینی شدنش همین باشد. یا حیدر بشکن در قلعه ابتلا را که شما در جای، جای گرفتارند و مردی از سلب تو را می‌کشند... به مناسبت @safiran_shohadaa
‍حسین علی هایش را دانه به دانه به فرستاد تا بدانند سرباز است نه بنده اما حسین یک را باقی گذاشت تا همان دینی که برایش همه هایش را به قربانگاه کشاند و هدایت گر داشته باشد. از سوال کردند یابن رسول الله چرا اینقدر بی‌تابی می‌کنید مگر در خاندان شما وجود نداشته گفتند: چرا وجود داشته اما نه.... خون دل‌هایی که علی پسر حسین خورد از جسارت و اسارت شعله‌ایی را کرده که تا و قیامت لا بارد ابدا.... خون دل‌ها خورد علی‌بن‌حسین تا ناله‌ی غریبش در تن و ما بنشیند و ما را در غم خود کند. در امام غریبم همین بس در می‌کرد تا بگوید آنچه رسول‌الله باید بداند، از خفقان همین را فهمیدم که عارفی باید در به راز بگوید. شهادت تسلیت . @safiran_shohadaa
‍ به نام خالق رئوف... باز هم ، قصه ی عاشق و است منتها کمی متفاوت تر از قصه لیلی و مجنون های دیگر. اینجا، از بیقراری ، قلم بی تاب شده و بی اذن صاحب ، روی کاغذ خوش رقصی می کند. قصهٔ روحی آسمانی را روایت می‌کند که جسمش در زمین سکنی گزیده. او زمین را بهر عاشق شدن برگزیده نه برای گذراندن روزمره، چون ما! این دیار را برگزید، چون می‌دانست دلیر مردانی از جنس را در خود پرورش میدهد... ‌. مسیرش را از همان ابتدا مشخص کرد. مبدأ بود و مقصد، ! عشق را در (ع) خلاصه کرد و در مکتب او جانی دوباره گرفت. خانواده اش را نذر این مکتب کرد و خودش اول به شتافت. از ایوان طلای زینبی شد و پرواز کرد تا ... . شهری که عشاق گرد هم آمدند، تا نگذارند بار دیگر تکرار شود. عاشق قصه ، مجنون وار عاشق شده بود. به دنیا آمد تا پا در رکاب معشوق بگذارد و در راه او هم بدهد و چه شیرین است در راه عشق جان سپردن... چه مبارکی ، زندگی ای که آغازی مبارک و پایانی مبارک تر دارد. ... ! به مناسبت سالروز تولد شهید @safiran_shohadaa
اَللّهُمَّ العَن اَمیرَالمومنین یعنی را یک نفر نکُـشت! یک شخص نبود! یک جریان بود، یک خط بود ... یعنی همه‌ی آن که از صدر اسلام مقابل او و آگاه از توطئه‌ها برعلیه‌اش بودند ۲۵ سال خانه نشینیِ ، محصولِ اُمّت بود! خَنّاسان به رسیدند تا مردم قدرِ را بدانند 🇮🇷 @safiran_shohadaa سَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـََََِِِفَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـََََِِِیَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـََََِِِرَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـََََِِِانَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـََََِِِ شَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـََََِِِهَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـََََِِِدَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـَََََِِِِِـََََِِِاء
‍ به نام الله... گمان کنیم اکنون، سال ۱۱هجری ست. این روزها خورشید فروزان سرد است، آسمان ناله می کند، زمین بی تاب است و جریان شریان درخت، به احترام می ایستد این روزها، مدینه دلتنگ است. دلتنگ مردی که از نگاهش، مهر چکه می کرد. مردی که تبسمش، عطر داشت. این روزها، (س)دلتنگ است. دلتنگ پدری که دختر نازدانه اش را، می بویید و می بوسید و اش می داشت. پدری که از عمق جان، کوشید و از هیچ چیز، بهر رواج دریغ نکرد این روزها، (ع) دلتنگ است. دلتنگ که پشت به پشت یکدیگر، به کارزار قدم نهادند و بیرق را برافراشتند. برادری دلسوز، که ذره ذره ی محو تماشایش بودند این روز ها رزق جهان، است. بغضی تلخ از فراق رسول مهر. از فراق از فراق به هجران، زارى دلهاى خونين   ز حد بگذشت ز اشك و آه مهجوران بيتاب جهانى غوطه زد در آتش و آب* و اگر به مهر ۱۳۹۹ هجری خورشیدی هم باز گردیم، عُشّاق اند. اما این دلتنگی و رنج، آن دم معنا می یابد که ره در پیش گیرند و بشوند مرید . بشوند یاور مقبول به مناسبت سالروز (ص) @safiran_shohadaa
mp3-ghadir-nava-motefaregheh23.mp3
10.84M
🌺امیر المومنین یا شاه مردان / دل ناشاد ما را شاد گردان مولا جان / شبی در محفـــلی ذکر علــــی بود / شنیدم عارفی فــــرزانـه فرمــــود / اگر دوزخ به زیـر پوست داری / نسوزی گر علی را دوست داری / وگر مهر علی در سینه ات نیست / بسوزی گر هزاران پوست داری… ┄┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄
°•اۍدنیامبارڪت‌باد، آمد!•° «أَشْهَدُأَنَّ‌عَلِيّاًأمِيرَالمُؤمِنينَ‌وَلِىُّ‌الله» مبارڪ استـ هر نمازم بــه‌ نام زیباۍ{ تو } ... •♥️• @safiran_shohadaa
🌺سفیران شهدا(موزه شهدای شهرستان ابهر)🌺
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 خـدایـا... بگیـر از مـن آن چـه که را می گیـرد از مـن ... این روزهــا عجیب دلم به سیم خـاردار هـای گیـــر کرده است ... را گفتنـد : یا علـی ما فعلتَ حتی نصیرَ علیـاً ؟! چه کردی که شدی !؟ فرمود : إنّی کنتُ بوابّــــــاً لقلبــی! نگهبـــان بودم... حتی اگـر بـه خط هـم رسیدی، آنجـا بـرای شـروعی مجـدد اســت... https://eitaa.com/safiran_shohadaa