#یاصاحب_الزمان_عج
اے راز نگهدارِ دِل زار #ڪجائے؟
اے برق مناجاٺِ شبِ تار ڪجائے؟
صحراے غمٺ پر شده از قافلہ #عشق
اے قافلہ را #قافلہ_سالار ڪجائے؟
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
#روزتون_مهدوی
•┈┈••✾ @safiran_shohadaa✾••┈┈•
🍃🍃🍃🌺🌺🍃🍃🍃
ارثيه #زهراست که سنگر باشيم
تا دادن جان مطيع #رهبر باشيم
راهيست پراز #فتنه و آشوب و دغل
بايـــد که کتاب #عشق ازبر باشيم🍂
پی نوشت:
سفارش همه #شهدا دروصیت نامه هاشون این هست رهبر و امام تنها نگذارید. ان شهید۱۳ساله گفت یقتان را میگیرم اگر امام خودرو تنها بگذارید.
ما میگوییم.
جانم سید علی جان با شماهستیم تا اخرین قطره خون خود.
#لبیک_یا_خامنه_ای
@safiran_shohadaa
درکربلاے #عشق همیشہ حبیب♥️بود
اصـلاً اگر #شهیـد نمےشد عجیب بـود
هـرگز نمےشـود که #شهیدانہ زیسـت و
از نعمت شهیـد شـدن🌷 بےنصیب بود
🔰 همه ما در #چهلم سردار شهیدمان به خیابان ها می آییم✊ و بار دیگر با امام و شهیدانمان🌷 تجدید عهد می بندیم که تا آخرین قطره خون❣ پای انقلاب و #رهبرمان بمانیم✌️
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
محمدرضا شیفته ی مردانگی #سید_الشهدا
و غیرت #ابوالفضل شد . رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از #جوانان را شیفته مرام و خوشرویی خود کند،ردپایی که عطر #ایمان در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش میکند.
در گفت و گوهایش با مادر گفته بود.
«قول میدهم مادر که #شهید شوم آخر»
سر را فدای #حرم عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد.
غیرتش باعث شد جانش را #فدا کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد.
چه #عاشقانه پر کشید و جام شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که #عشق به وصالِ #معشوق دارند و آرزوی نوشیدن جام #شهادت در #دل....
به مناسبت تولد #شهید #محمدرضا_دهقان امیری
📆تـاریخ تـولـد: ۲۶/فروردین/۱۳۷۴.تهران
📆تـاریخ شـهادت: ۲۱/آبان/۱۳۹۴.حلب
🗺مـحل مـزار: گلزار شهدای علی اکبر چیذر
📚کتاب های منتشر شده در رابطه با شهید:
#ابووصال
#یک_روز_بعد_از_حیرانی
@safiran_shohadaa
ای #شهید...
در خاکریز های #جبهه، خدا را شناختی، برایش مناجات کردی،ناله سردادی و #عاشق شدی .هنوز سوز صدا و مداحی هایت در گوش همرزمانت به یادگار مانده است.
برایمان #کمیل بخوان.مدتی است محرومیم از دعای پنجشنبه شب های #مسجد.
با سوز دلت #ظلمت_نفسی بخوان ، مدتی است خودمان را گم کرده ایم.
نادما منکسرا را برایمان #گریه کن که شاید از این خواب ناز غفلت بیدار شویم.
هرکس از توحرفی زد از عشقت به حضرت مادر گفت.روضه #حضرت_زهرا بخوان .
برایمان از #در_سوخته بگو شاید از آتشی که برای خودمان ساخته ایم خلاصی یابیم.
بگو چه گذشت بین در و دیوار،شاید دلمان لرزید و اشکمان جاری شد.
از میخ در هم بگو.شاید در #توبه به رویمان باز شد.
از وصیت مادر به دختر و #پیراهن_کهنه بگو ، شاید کبوتر دلمان پرکشید سوی #گودال. اما از بازوی کبود نگو، میدانی که ختم می شود به گریه های علی.
صبرِ چاه را نداریم که در مقابل دل داغدار و اشک های #علی تاب بیاریم..
نمی دانم در جبهه، چگونه عاشق شدید که شهادتتان همچون اهل بیت بود، یکی با سر،یکی با دست های قلم شده،یکی #اربا_اربا و یکی با پهلوی شکسته و #بازوی_کبود همچون خودت .
در سنگرِ مناجاتت، روضه ی مادر را میخواندی که خمپاره، بازویت را کبود کرد و پهلویت را شکافت و تو بازهم به #مادر اقتدا کردی.
این #عشق پایان ندارد....
سنگ مزارت و ذکر یا زهرایی که روی آن حک شده ، نشانه ای است برای هر #زائر که دلش گره بخورد به حضرت مادر.فاتحه ای برای تو بخواند و حاجت بگیرد.راستی شنیده ام جوانان به واسطه تو #خوشبخت می شوند.شاید هم اولین قدم برای #عاقبت_بخیری، خوشبختی است.سفارشمان را به مادر پهلو شکسته بکن...
سالروز #شهادتت مبارک فرمانده..
به مناسب سالروز شهادت #شهید #محمدرضا_تورجی_زاده
@safiran_shohadaa
هزار و چهارصد و اندی سال پیش، میثم ها را به تاوانِ عشق و محبت #علی (ع) آویزِ نخل ها میکردند.
امروز هم مقدر است میثمی متولد شود تا جُرمَش #عشق به علی(ع) و آلِ علی(ع) باشد!!
بیست و سومین روزِ اردیبهشت ۶۳ سربازی از لشکرِ عاشورایی در آغوش #دنیا چشم گشود...
نامش را #میثم نهادند تا نمونه عینی میثمِ تَمّاری شود، کشته به عشقِ علی(ع)
برادر شهید بود و عاشق اهل بیت(ع).و دست پرورده مادری که با شیره جان،عشق #حسین(ع) را به کامِ شیر پسرش میداد
به واسطه پدر پایش به #مسجد و #هیئت و #بسیج باز شد تا اینکه در سال ۸۰ لباسِ مقدس پاسداری را به تن کرد
زمزمه جسارت به #حرم_آل_الله(علیهم السلام) آرامش را از جانش ربود.
بابایِ مهربان، فاطمه زهرا و فاطمه کوثر را به بانوی #زینبیاش میسپرد و خود راهی دیار #عشق میشد.
از #حضرت_زینب(س) خواسته بود شرمنده حضرت سقّا (غیرت الله) نشود که نشد.
بعد از مقاومت بسیار،حین برگرداندن #پیکر همرزمش،خود نیز شهد شیرین #شهادت را نوشید.
تیری که سرِ میثم را به پای #نگارَش انداخت...
روزی که در #معراج پیکرش را به آغوش برادرانش سپردند، دستی در بدن نداشت...
میثم، بر نخلِ عشقش به علی(ع) آویز شد و میثم وار، نه زبان و دست که #سر و دست هایش را در راه معشوقش فدا کرد
وصیت کردی مزارت سنگ نشود و تنها "کلنا عباسک یا زینب" رویش نقش بزنند...
حالا مزارت جاییست که حسِ "سرد نبودت" را به "گرمی حضورت" تبدیل میکند تا دخترها طعمِ شرینِ داشتنت را به کام بکشند و دلگرم باشند به حضورِ #پدرِ آسمانی خود
حکمتِ میلادت،فداشدن به راهِ #عشق بود
به قولِ خودت:
"لا یُمکِنُ الفرار مِن عشق #حسین (علیه السلام)"
#میلادت_مبارک، بابا میثمِ فاطمه ها
به مناسبت تولد شهید #میثم_مدواری
تاریخ تولد : ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۳
تاریخ شهادت : ۱۶ تیر ۱۳۹۴حلب
مزار : قطعه ۲۹ بهشت زهرا
@safiran_shohadaa
👇👇👇👇👇
درمیانخطوط #زیارتعاشورا
نگاهمبرکلماتۍمتوقفشد
ڪھسالهامیدیدمونمیدیدم
ودیدمآخر
یافتمآنغایتبۍانتهارا
سرانجام #عشق را
امالقاضایاۍزندگی را
《عِنْدَکَ مَعَ الحُسَیْنِ》را
وچھشکنجهشیرینیستفراقاینمعیت
@safiran_shohadaa
سر در گریبان،
مویِ پریشان،
چشمانِ گریان...
با نسل ما دیوانه ها
بد کردی ای #عشق!
@safiran_shohadaa
هر جا ڪه #خواهری است،
#برادر همیشه هست
دنبال هر برادر ،
خواهر همیشه هست...
این جذبههای #عشق ،تمامی نداشته
دلدادگی میان دو دلبر همیشه هست
تا مرو از مدینه ، مسیر #محبت است
این جادههای نور معطر همیشه هست
معصومه«س»زینب«س» است و
#رضا«ع»جز #حسین_ع نیست....
ترکیبهاۍ #عشقِ برابر همیشه هست...
بابودن شفیعه ، قیامت به ڪام ماست...
گرچه هراسِ عرصهی #محشر همیشه هست...
#السلامعلیکیافاطمةالمعصومة_س
@safiran_shohadaa
نسیم خنکی حال دلم را خوب میکند؛
پاهایم آهسته آهسته در #خاکها فرو میروند...
غرق میشم در رویا!
ناگهان پرندهای میپرد؛
نگاهش میکنم به اوج دارد میرود!
از جلو چشمانم محو میشود!
اینجا کجاست!
کجا ایستاده ام!
ندایی مرا میخواند قدم قدم به جلو میروم یک گوشه دنج مینشینم دنج ترین گوشه دنیاست انگار...
شبیه شش گوشه است انگار...
صدایی در گوشم میپیچد!
صدای #ابراهیم_همت است...
دارد میگوید:
همیشه باید مشغول یک کلمه باشیم؛
و آن "عشـق" است...
اگر #عاشقانه با کار پیش بیایی، به طور قطع بریدن و عمل زدگی و خستگی برایت مفهومی پیدا نمیکند...
زیر لب زمزمه میکنم؛
عشق...
عشق...
عشق...
صدای دیگری می آید؛
#مهدی_باکری میگوید #پاسدار کسی است که شب و روز کار بکند و نخوابد مگر اینکه از فرط #خستگی خود به خود به خواب رود و آخر عمرش ختم به #شهادت باشد...
صدای شهید #مجید_محمدی در گوشم میپیچد و میگوید ما که رفتیم مادری پیر دارم و زنی و ۳ بچه ی قد و نیم قد؛
از دار دنیا چیزی ندارم الا یک پیام!
یقه تان را میگیرم اگر #ولایت_فقیه را تنها بگذارید!
صدای #شهید_آوینی در گوشم میگوید؛
زمان بر #امتحان من و تو می گردد تا ببینند که چون صدای"هل من ناصر" امام #عشق برخیزد چه می کنیم!
ناگهان به خود میآیم؛
چشم هایم باز میشود و دلم بی تاب...
اینطرف و آنطرف را مینگرم...
دنبالشان میگردم...
نگاهم ب دور دست ترین نقطه خیره میماند...
قافله ای از میان آب های اطراف زمین #طلائیه میگذرد...
مهدی باکری با همان لبخند همیشگی اش برمیگردد نگاهی میکند و میگوید...
قافله ما قافله #از_خود_گذشتگان است هر کسی که از خود گذشته نیست با ما نیاید...
فریاد میزنم ک صبر کنید میخواهم بیایم!
قافله دورتر و دورتر میشود، میدوم به سمت آب...
سیم خاردار ها مانع اند...
یاد این سخن ابراهیم همت می افتم؛
در پوست خود نمی گنجم!
گمشده ای دارم و خویشتن را در قفس محبوس می بینم، می خواهم از قفس به در آیم، سیم های خاردار مانع هستند...
فریاد میزنم!
که ای قافله صبر کنید من هم مثل #همت از دنیای ظاهر فریب مادیات و همه آنچه از خدا بازم میدارد متنفرم...
اما دیگر دیر شده #قافله رفته است و جا مانده ام...
صدای بوق اتوبوس ها مرا به خود می آورد...
مردی از دور داد میزند!
جانمانی اتوبوس دارد میرود!!
خوشحال میشوم...
میپرسم به سمت کجا؟
قافله شهدا؟
میخندد و میگوید نه می رود شهر...
و من با خودم فکر میکنم مگر میشود آمد طلائیه و از #طلائیه به شهر برگشت..!
مگر میشود از قافله جاماند و به شهر، به دنیای ظاهر فریب مادیات برگشت!
نه امکان ندارد...
بوق!
بوق!
بوق!
بوق اتوبوس دیوانه ام میکند مجبور میشوم ک سوار بشوم...
و تمام راه را با خودم زمزمه میکنم...
همیشه باید مشغول یک کلمه باشم و آن #عشق است...
باید مثل #شهدا عاشق بشوم تا لایق همراهی با قافله بشوم...
باید که این بار جانمانم باید ک آماده شوم...
ای کاش که بشود...
صدای #شهید_آوینی درون گوشم میپیچد و میگوید؛ برادر، جایی برای ای کاشها و اگرها باقی نمانده است!
#عاشورا هنوز نگذشته است؛
و کاروان کربلا هنوز در راه است!
و اگر تو را هوس کرب و بلاست؛
بسم الله...
@safiran_shohadaa
در نیمه #بهمنماه آغوش زمین گرم از حضورش شد
خدا چند صباحی امانتی عنایت کرد، تا در وقت مقرر آن را پس بگیرد.
از ذریه پاکِ #سادات بود و عاشق #اهل_بیت_علیهمالسلام
هر چه بزرگتر میشد، #عشق هم در او رشد میکرد و روحش بیش از پیش شیفته #آسمان میشد
در #جامعه_المصطفی_العالمیه درس خواند و مُلَبَس به لباسِ جدش رسولالله شد...
#تبلیغ_دین میکرد و #تزکیه_نفس
در ایام امتحانات بار سفر بست!
در جواب پدر که فرمود: بعد از امتحانات برو!
با صلابت گفت: نه ،الان #اسلام در خطر است ونیاز به حضور رزمندگان در جبهه #مقاومت_اسلامی است.
مگر ما از آنها که میجنگند عزیزتریم؟
و رفت.
آخرین اعزامش در ماه مبارک #رمضان بود اما قبل از آن #سیدحسین و #همسرش را به مادر سپرد و راهی شد.
میگفت :این بچه خدا را دارد.امروز هم دقیقا #کربلا و #عاشورا تکرار شده است.
روز #عید_فطر نماز را در حرمین #عسکریین_علیهم السلام_ اقامه کرد.
دو سه روز بعد، در حالی که با چند تن از همرزمانش برای کمکرسانی به رزمندگان اسلام، راهی شده بودند، ماشینشان مورد حمله #تروریست ها واقع میشود.
پس از طی مسافتی با پایِ پیاده،در اثر #انفجار_مینِ کاشته شده در روستای "المزرعه" از توابع شهر "بیجی" در استان "صلاحالدین" عراق بال به سوی آسمان گشود.
پس از عاشقی های بسیار، #سید_محمد در آغوش ملکوتیان آرام گرفت.
#پروازت_مبارک ، اِبنِ فاطمه _سلاماللهعلیها
به مناسبت سالروز شهادت شهید مدافع حرم #سید_محمد_موسوی
@safiran_shohadaa
🌺سفیران شهدا(موزه شهدای شهرستان ابهر)🌺
تاریخ تولد : ۳۰ تیر ۱۳۷۱ تاریخ شهادت : ۱۳ دی ۱۳۹۸ مزار شهید : شاه عبدالعظیم،شهر ری به مناسبت سالروز
هنوز هم #پهلـــــوان هایی هستند که مرام و معرفتشان زمینه ای شد برای #قهـــــرمان ِ زمان شدنشان.
آن ها که معتقدند کار خیر را خوب است #خدا ببیند .همان هایی که ثابت کردند اگر برای خــدا باشی، خریدارت می شود.
مثل #جـــــوانی که اقتدا به #علی_اکبر_حسـین(ع) کرد و برای دفاع از #حریم_آل_الله راهی شد.
مدافـــــعی که به سبب دعای خیر مادرش ، #محـــــافظ_ســـــردار_دل ها شد..همان ســـــرداری که نامش بر سردرِ دلـها خودنمایی می کند و داغ شهادتــش ، داغترین خبر #رسانه های جهان است.
خوش به حالت، دوشادوش فرمانده راهی بزم #عشـــــق شدی.
پاداش راهی که انتخاب کردی، مُهر شهـــــادتی بود که بر شناسنامه ات زده شد
چقدر خاطر #اربـاب را می خواستی که #شب_جمعه مانند پسرش #اربا_اربا و همچون مادرش بال و پر سوختـه در آغوشش آرام گرفتی.
مشتاق #زیارت بودی اماچه کسی می دانست روی دست هزاران عاشــق ، دوراهی #بین_الحرمین نصیبت می شود و پس از آن به زیارت #شش_گوشه و #علمدار می روی.
به کشورت برگشتی و #امـام_رضـا میزبانت شد
منتظـــرِ خوبی بودی که با بغــضِ #نائـــــب_امـــــام_زمـــــان #نماز بر پیکر مطهرت خوانده شد و پس از آن در #حرم_حضرت_عبدالعظیم (ع)آرام گرفتی.
چه زیبا #عاقــبت-بخـیر شدی .شاید هم از دعای پـــدری بود که این روزها #طعنه عده ای کوردل دلــش را به درد آورده است.
راستی عجب #صبری دارد #همسرت که باقی روزهای زندگی اش را به یادِ دوماه با توبودن ،با #اشک_چشـم و آه دل باید سپری کند.
به مناسبت تولد... #شهید_وحید_زمانی_نیا
محل دفن: شبستان حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام)
@safiran_shohadaa
هلهله #ملائکه گوش فلک را پر کرده.
هم اهل #آسمان شادند هم #زمین میرقصد
حکمتش چیست ؟
خدا که نه ،حال بنده خدا نیز میداند
شب شور است و شادی.
به نام هم بودند و این راز را فقط #خدا میدانست. عروسیِ #مرد_خانه_خدا
و #دخت_خانه_نبی دو دریا ب بهم می پیوندند تا دنیا با وجودشان به ساحل #آرامش برسد.
ازین پس #دین آسوده خواهد بود در سایه سار محبت این #عروس و #داماد .
شهر لبریز از نایابی همچین محبتی است و کوچه ها سر شار از حروف #عشق و دوستی و این حقیقت است که ادامه می یابد در گروِه پیوند علی و فاطمه،زیر یک سقف پای یک سفره ساده از پیوند دو #نور تا امتداد یازده ستاره روشن و فصل عشق از همینجا آغاز میشود.
به مناسبت سالروز #ازدواج #حضرت_علی(علیه السلام) و #حضرت_زهرا(سلام الله علیها)
@safiran_shohada
بالاخره سقوط #هواپیما را مهار می کند.ولی، جوابی نمیشنود .
نگاه #بغض نشسته اش روی #عباس خشک میشود و سیل #اشک بر چشمانش جاری میشود ...
چقدر درد اور است رفیق چندین و چند ساله ات مقابل چشمان به #باران نشسته ات تو را برای همیشه ترک کند
تیمسار #عباس_بابایی , بزرگ مردی که در مکتب #شهادت پرورش یافت .
مجاهدی که #زهد و تقوایش بسان دریایی خروشان بود و هر لحظه از زندگانیش موج ها در برداشت.
مرد وارسته ای که اقیانوس وجودش #عشق و از خودگذشتگی و کرامت بود، #سربازی که دلاور میدان جنگ بود و مبارزی سترگ با #نفس_اماره ی خویش.
از آن زمان که خود را شناخت کوشید تا جز در جهت خشنودی #حق تعالی گام برندارد و سربازیش برای رفیق ازلیاش بهنحو احسنت انجام دهد .
به راستی او #گمنام، اما #آشنای همه بود.
به مناسبت شهادت
#شهید_عباس_بابایی
@safiran_shohadaa
به نام نگاه پرمهرش...
نوای خود به شور و شعف به #آسمان برسانیم و بدانیم که کنون، موسم فریاد فرخنده ی #عشق است.
کنون به جهان چشم گشودنِ عبد صالحی را مبارک می شماریم که بر ما، مردمان دیار پارس، منّتی فراوان نهاده.
مردی که یادگارانش، سرور دل هایمان شده اند و ملجا #دردهایمان.
از فروغ روی #خراسان و بانوی حق نشان #قم تا مسبب عطر خوش بهارنارنج های شیراز.
مردی که #آمال خویش را به دستان پرمهرش می سپاریم تا در درگه حق، بهر مان، چاره جویی کند.
مردی که #مجتهد و مجاهدی ستودنی بود.
مردی که خود، پدران و پسرانش، حُبِّ زمانه از دل رانده و کوشیدند تا "#اسلامی سالم و حقیقی"، بسپارند به ما.
حال، بیاندیشیم که بهر نگاهداری این "اسلام حقیقی"، چه کرده ایم و از کدام علاقه ی واهی، روی برتافته ایم؟
@safiran_shohadaa
نون والقلم...
عزیزی میگفت: در #اسلام، عالی ترین محک ایمان، #جهاد است.
جهاد در مسلک ما، چه معنا می شود؟
چه وجهی را در بر می گیرد؟
جهاد با هیاهوی آمال بی پایان #نفس یا جهاد با #دشمن و حفظ خاک؟
شاید هم جهادی دیگر که #امام_موسی_صدر برایمان ترسیمش کرد.
جهادی که مسبب #رشد است.
جهادی که ترسیم گر شکوه #عشق و #ایثار است ، جهادی که مزدش طعم خوش لبخند کودکانی خسته و تماشای برقِ شیرین #آبادی در نگاه خشت خرابه هاست.
جهادی که عطر خوش #اخلاص دارد و مگر نه اینکه #خدا ، خریدار خلوص است!
و چه زیباست اینگونه مدح #عشق کردن و #لبیک را چشم در چشم یار گفتن.
چه زیباست چون اینان بودن.
همچون #امیرمحمد!
#تولدت_مبارک_جهادگر.
به مناسبت سالروز تولد #شهید #امیرمحمد_اژدری
@safiran_shohadaa
به نام حق...
اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِمَّنْ قُلُوبُهُمْ مُتَعَلِّقَةٌ بِمَحَبَّتِکَ
خدایا ما را از کسانی قرار ده که #دل هایشان به عشقت آویخته اند... *
تو این چنین بودی، نه؟
یک #عاشق_مجد.
سرشار از #شکوه.
در تلاطم دلربایی.
و چه زیباست دل ربودن در #سکوت.
#دل_ربودن از معشوقی که خود عاشقی #حقیقی ست.
دل ربودن، در تعظیمی مُعزّانه.
تو این چنین بودی، نه؟
بی تاب.
#مشتاق.
بی قرار.
و چه زیباست این بی قراری که در دل آویزی به #عشق او تجلی می یابد.
تو این چنین بودی، نه؟
عبد، عبد، عبد...
دریغا، که جهان پی در پی بگردد و ما این چنین نشویم! دریغ!
پ.ن: * مناجات المحبّین
به مناسبت سالروز تولد #شهید #علی_یزدانی
@safiran_shohadaa
پلک شهریور نیمه باز بود که #چشم به #جهان گشودی. سومِ شهریور ۱۳۲۱، در شهری به همسایگی امامِ مهربانی ها، #تربت_حیدریه.
نامت را #عبد_الحسین گذاشتند و این سرآغازی شد برای درک #عشق بازی هایت.
به گمانم تمام احوالاتِ خوبت در سایه سارِ نامِ بلندت، بهتر لمس میشود.
همیشه مراقب نگاهت بودی و این #مراقبت کاری کرد که در روزهای نبودنت، کسی نگاه به #ناموست ندوزد، حتی زمانی که دیوار خانه ریخته بود!!
و چه #امن است شهری که #نگاه مردانش، #آرام و سربه زیر باشد.
کمی با ما راه بیا، برایمان بگو چه کردی؟ چه گفتی؟ چه خواستی؟
که اجابتش هم صحبتی با حضرت مادر شد؟!
بعید میدانم کسی از #داستان راه گشایی مادر بی خبر باشد؟!
در آن #ظلمت وهم انگیز، میان تلّ های خاکی، با دلی مضطر سر بر #خاک گذاشتی و ندا از #آسمان به گوشَت رسید که از این سو بروید.
تو خاصی...!
یعنی باید #خاص بود که خواهری چون زینب(س)، خود برای #کمک بیاید.
مگر غیر از این است که فرمود: ما کسانی که برادرمان را #یاری میکنند تنها نمیگذاریم؟
به گمــــانم باید برای پی بردن به رازت، پی به ارتباطت با حسین(ع) برد.
تو عجین شده با این خانواده ای.
مورد عنایت #خواهر
#گمنام همچو مادر
بی سبب نیست چندین سال هیچ نشانی از تو نداشتیم.
#عاشق رفته رفته شبیه معشوق میشود و تو چه خوب شکل مادر شدی.
سالها گمنامی و بینشانی...
و در آخر سهم ما از تو، یک #پلاک، صفحاتی #قرآن و بادگیری که جسمت را به آغوش داشته.
سالهاست #هورالعظیم، به پاس ۲۵ سال میزبانی از جسمِ نازنینت سرشار از عطر و بوی توست.
کمی با ما راه بیا.، دعایمان کن عبدِ حسین شویم؛ جان برکف برای #حسین(ع) و در آخر سر بر دامان حسین چشم از این عالم ببندیم.
رسم عاشقی را خوب بلدی، دعا کن گرد قدمهایت بر سر و روی ما هم بنشیند.
السلام علی الحسین...
به مناسبت تولد #شهید_عبدالحسین_برونسی
@safiran_shohadaa
این بار قلمِ دل عزم وصف نوجوان رهبری کرده که چه زیبا #اسماعیل وار ، بند بند وجودیش را در مسلخگاه #عشق قربانی نمود .
حسین فهمیده، #نوجوانی که از تمام بندرگاهای دنیایی دست کشید و #شجاعانه جان خود را فدای جانانش کرد
درست است، بزرگی قصه فهمیده را همه شنیده ایم، شاید بارها و بارها، اما باید زبان به اعتراف بگشایم که قاموس لغات و واژه ها یارای آن را ندارد تا بزرگی او را #وصف کند.
دقیق که مینگری، میبینی که نوجوان قصه ی ما چه زیبا توانست در آغازین ثانیه های نوجوانیش اسوه انسان کاملی را برای #عالمیان به تصویر بکشاند
بدرستی، او چه زیبا توانست #دلبری این عالم فانی را به چَشمِ روح، بشناسد و بر تمام آمال دنیویش پشت پا بزند.
آری فهمیده چه زیرکانه دام های #دنیایی را شناخت و آنها را به زانو دراورد.
✍نویسنده : #زهرا_حسینی
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید #محمدحسین_فهمیده
📅تاریخ تولد : ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۶
📅تاریخ شهادت : ۸ آبان ۱۳۵۹
🥀مزار شهید : شهدای بهشت زهرا(س)
#فتنه است، شوخی که نیست…
فتنه یعنی آزمون؛
آزمونِ «آزادگی»، «لقمه حلال و تربیت خانوادگی»، «شرافت و نجابت و حیاء»، «ایستادن کنار حق»؛
بهقیمت از دستدادن «دوستان»، «نزدیکان» و «موقعیتهایی که داشتی»…
آزمون سختی است؛
تحتفشار قرارگرفتن دارد:
ازسوی دوستان، کسان، بستگان و…
بله امثال ما، علاوه بر فحشخوردن از مخالفین نظام، مورد بیمهری جمهوری اسلامی نیز قرار گرفتهایم! اما ایرادی ندارد! امروز باید نگاهمان به سیّدعلی باشد؛ امروز میزان، #سید_علی است ولاغیر…
جریان حق، همواره در طول تاریخ، توسط جارچیهای مخالفین، آماج بدترین اتهامات بوده؛ أنبیاء و امامان را هم با سوءاستفاده از جهل مردمان و تحریف در باورهایشان قربةإلیالله! بهشهادت رساندهاند…
تاریخ، تکرار شده و میشود…
باید بین حق و باطل انتخاب کنیم…
بین رهبری که دنبال استقلال، آزادی و اقامۀ دین در کشور است و جریانی که نه رهبر دارد، نه برنامهای برای فردای براندازی و شرم اینکه با تجزیهطلب و همجنسگرا هم متحد شده، بلکه بتواند کاری کند! زهی خیال باطل.
امروز باید وظیفهمان را بهدرستی انجام دهیم؛ هرچند به ما حمله کنند، فحش بدهند و اندکی بعد آنگاه که فتنه افول کرد، دوباره امثال مهرانمدیری، بودجههای میلیاردی بگیرند و از عاشقشدن ما بپرسند و صداوسیما و سازمانهای فرهنگی همچنان نیروهای انقلابی را در حاشیه رها کنند و استفادهای از آنها نکنند!
با همۀ بیمهریهایی که به ما شده و میشود، اما از روی اعتقاد، همچنان عاشقانه از این نظام عزیز، دفاع کرده و خواهیمکرد.
بهقول رفقا:
#عشق، رسوا شدن هم دارد…
@safiran_shohadaa
لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین:
🔹🔸🔹😭
چرا
مجید رضا رهنورد که
بچه مذهبی بود
#قاتل شد😭
مراقب خود، اطرافیان و #فرزندان مان باشیم.
👇👇👇
امروز صبح که خبر اعدام #مجیدرهنورد را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم دست داد
#خوشحال نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه
تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بودکه از زندگی او #مستندی تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود این مطلب از زبان ایشان است.
مادرش به #عشق امام رضا علیه السلام
نامش را مجیدرضا گذاشت
از کودکی #مسجدی و هیئتی بود
همیشه تلاش میکرد
صف اول #نمازجماعت
خودش را جاکند حتی برای ثواب بیشتر نماز،
عبا بر شانه می انداخت
#ولی از 15 سالگی که وارد #فضای_مجازی شد
کم کم تحت تاثیر قرار گرفت
آنچنان شست و شوی #مغزی شد که نماز را #ترک می کند و اعتقادات مذهبی و عشق به امام حسین ع و حضرت فاطمه س را کنار گذاشته و حتی #مسخره می کند😳
خودش میگوید ۸ سال رسانه #مغز من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود،
روز حادثه با دیدن آن گروه #صدنفره اغتشاش در خیابان آن جرقه زده شد
اول در خانه #وصیت نامه اش را می نویسد که
برای من #گریه نکنید
سر قبرم #قرآن نخوانید،
هر #چاقویی که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته،
او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما #زجرکش و تکه تکه اش میکنند
برای همین موقع دستگیری میگوید مرا #زود اعدام کنید
اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را می بیند که با #رفتار دینی با او تعامل می کنند
تمام #معادلات ذهنی اش به هم می ریزد
بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه اش بدهند،
با او #صحبت می کنند
از زندگیش می پرسند
برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او #کتاب می دهند بخواند
و خلاصه مجرم و بازجو باهم #گریه میکنند.
آخر تازه فهمیده که این ۸سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این #جنایت برند،
به مادرش می گوید،
با مادران #شهدا صحبت کن،
طلب #عفو نکن
فقط طلب #حلالیت کن
من مثل یک #حیوان برادرم را کشتم،
مجید رضا میگوید چند #حسرت به دلم مانده،
یک بار دیگر دست #مادرم را ببوسم به مادرم کادو بدهم😭
بعداز ۸ سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام برسد(این حرف را با گریه و زجه میزند و باز جو هم همراهش گریه و زجه میزند)😭
او بسیار پشیمان و شکسته شده بود.
در حقیقت می شود گفت
#دشمن دوتا جوان ما را شهید نکرد
بلکه دوتا جوان را شهید کرد
ویک جوان را #کشت،
دشمن یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان عج باشد را تبدیل به یک #قاتل کرد.
مراقب خود، اطرافیان و #فرزندان مان در فضای مجازی باشیم.
دکتر اصغری نکاح
روانشناس و دانشیار
دانشگاه فردوسی مشهد
@safiran_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°درخواست شهید مدافع حرم سجاد مرادی :
هر کسی اذیت نمیشه و پیام منو می شنوه یک روز برا ما نماز بخونه، ممنون میشیم❤️
•
°زیباترین قسمتش فقط
اونجاست که میگه :
ان شاءالله اونور جبران بکنیم!🌱
😭😭😭😭😭😭😭
°برادران و خواهران جهت شادی روح شهید سجاد مرادی این ویدیو را در گروهها و کانالها قرار دهید. اجرکم عندالله 🙂
#شهیدانه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#عشق
@safiran_shohadaa
🌺سفیران شهدا(موزه شهدای شهرستان ابهر)🌺
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#شهیدانه
خـدایـا...
بگیـر از مـن آن چـه که #شهـــادت را می گیـرد از مـن ...
این روزهــا عجیب دلم به سیم خـاردار هـای #دنیــا گیـــر کرده است ...
#ابو_تـراب را گفتنـد :
یا علـی ما فعلتَ حتی نصیرَ علیـاً ؟!
چه کردی که #علـی شدی !؟
فرمود :
إنّی کنتُ بوابّــــــاً لقلبــی!
نگهبـــان #دلــــــم بودم...
#شلمچه
حتی اگـر بـه #آخـر خط هـم رسیدی، آنجـا بـرای #عشـق شـروعی مجـدد اســت...
https://eitaa.com/safiran_shohadaa