قسمت 6 ✳️ حوادث جنگى جاهليّت‏ سرزمين عربستان، انسان سخت جان و جنگجو مى‏پروراند. روح جنگجويى را با عصبيّت جاهلى و ناسيوناليزم قبيله‏اى ضميمه كنيد تا ريشه بسيارى از خونريزى‏ها روشن شود. از طرفى هر قبيله، زن و مال و جان ديگران را شكار قانونى خود مى‏داند و از طرفى قبيله‏اى كه مورد تجاوز قرار گرفته است حاضر است براى انتقام حتّى تمام افراد قبيله متجاوز را از دم تيغ بگذراند. صحرانشينان مى‏گفتند: خون را جز خون نمى‏شويد. داستان شنفره كه به افسانه شبيه‏تر است مى‏تواند نقش تعصّب را در خونريزى‏ها نشان دهد. وى مورد اهانت‏ يكى از قبيله بنى سلمان قرار مى‏گيرد و بر آن مى‏شود كه براى انتقام، صد نفر از آنان را بكشد. سرانجام پس از مدّت‏ها كمين كردن و آوارگى نود و نه نفر را مى‏كشد! ايّام عرب مهم‏ترين حوادث جنگى عرب جاهلى را به خاطر مى‏آورد. اين جنگ‏ها معمولًا از يك برخورد ساده دو فرد از دو قبيله شروع مى‏شود و گاهى همچون جنگ «بسوس» چهل سال طول مى‏كشيد تا وقتى كه تقريباً مرد جنگجويى در دو قبيله باقى نمى‏ماند و با دخالت ديگران كار به صلح مى‏كشيد. از بزرگترين مصيبت‏هاى يك فرد بدوى آن بود كه قبيله او را طرد يا خلع كند، بدين ترتيب وى ديگر منسوب به قبيله نبود و مورد حمايت قرار نمى‏گرفت و هيچ قدرت و قانونى پاسدار جان و مال او نبود و در نتيجه هر كس حق داشت او را بكشد يا به بردگى بگيرد و يا اموالش را غارت كند! غارت از راههاى رسمى امرار معاش بود. چه، گفتيم اموال ديگر قبايل احترام قانونى ندارد و اين رسم تقريباً عمومى بود، حتّى در بين قبايل مسيحى مانند «بَنى تَغْلِب» غارتگرى رايج بود، اما در اثناى غارت حتّى الامكان خونريزى مجاز نبود. قطامى شاعر ضمن شعرى چنين مى‏گويد: «كار ما غارتگرى و هجوم به همسايه دشمن است و گاه هم اگر جز برادر خويش كسى را نيابيم او راغارت مى‏كنيم». عرب جاهلى در قصايد خود كشتار و غارت ديگران را از سندهاى افتخار خود مى‏شمرد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 13 دعای 🆔 @sahife2