💠 تا اسلام تضعیف نشود، تضعیف نشود، از بین نرود، نمی‌توانند اینها کارهایشان را بکنند. و لهذا، از اوّلی که رضا خان آمد به سرکار تا آخر، از اول تا آخر درصدد این بودند که اسلام را تضعیفش کنند، با هر ترتیبی که می‌توانند؛ احکامش را یکی بعد از دیگری تضعیف کنند و روحانیت را هم، که خادم اسلام است، این را هم تضعیفش کنند و از بین ببرند. و دیدید که رضا خان چه کرد با روحانیت و پسرش هم همین طور؛ هر کدام به یک راهی. 💠 و این برای همین معناست که می‌خواهند این نباشد در اینجا تا آنها افسارشان باز باشد، هر کاری دلشان می‌خواهد بکنند. و از اسلام اینها می‌ترسند؛ از هیچ چیز نمی‌ترسند، الّا از اسلام و اگر چنانچه کسی باشد که با آنها کاری نداشته باشد، البته آنها هم کاری با او ندارند؛ همان طوری که از قراری که گفته‌اند، انگلیسی‌ها که آمده بودند به عراق. کسی بالای مناره اذان می‌گفت. گفت: این چه می‌گوید؟ گفتند: این اذان می‌گوید. گفت: به امپراتوری انگلستان که لطمه‌ای نمی‌زند؟ گفت: نه. گفت: هر چه می‌خواهد بگوید. میزان، لطمه نزدن به امپراتوری‌هاست. آن وقت به ، حالا به . انسان این معناست [که باید توجه کند]. 🔸امام خمینی (ره)؛ 24 فروردین 1361 🔸جلد ۱۶ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۱۸۴ تا صفحه ۱۸۹ @sahifeh_entezar