❣مےگفت چند روز اول نتونستیم امام و زیارت کنم یک شب طاقتم طاق شد نیمه شب رفتم روی پشت بوم یکے از ساختمون ها که مشرف بود به اتاق امام. اتفاقا برق اتاق روشن بود امام داشتند نماز شب مےخوندند. میگفت وقتی به خودم اومدم دیدم دارم اشک مےریزم. 🌹 🌹 📚منبع: سایت سبک بالان 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃