؟! 🌷زیر باران گلوله به نماز ایستاد. رکعت اول را با سرعت خواند، اما رکعت دوم را خیلی آهسته و با طمأنینه. نماز که تمام شد، پرسیدم: چرا رکعت دوم نمازت رو این قدر آروم خوندی؟ جواب نداد. 🌷....اصرار که کردم، گفت: چنان گلوله می‌ اومد که رکعت اول رو با عجله خوندم، برای یک لحظه یادم اومد در حال صحبت کردن با خدا هستم، ولی از ترس تیر و ترکش فقط به جون خودم فکر می‌ کنم. به همین دلیل استغفار کردم و رکعت دوم رو عادی خوندم. 🌹 به ياد شهيد احمد عبدالهى