🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃 ✡ قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/15276 ◀️ قسمت یازدهم اصلاحات مُرد، زنده‌باد کودتا ۱. 🔹از فردای پیروزی در هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، عمق بحران تاکتیک و استراتژی در اردوگاه اصلاحات به عنوان «حزب حاکم» بیش از همیشه به چشم می‌آمد. 🔹از میانه‌ی سال ۱۳۷۹، کادر رهبری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در هفته‌نامه عصر ما بر ضرورت اتکاء به استراتژی «آرامش فعال» تاکید کرد و عملاً این استراتژی به جای ایده‌ی حجاریان (فشار از پایین، چانه‌زنی از بالا) نشست. 🔹اصلاح‌طلبان برخلاف توهّمات پیشین خود فهمیدند که هیچ بدنه‌ی اجتماعی قدرتمند و فراگیری آنان را پشتیبانی نمی‌کند. بنابراین استراتژی خود را بر محور «تاکید قاطع بر حفظ آرامش و اجتناب از هرگونه اقدام واکنشی و احساسی ضمن تکیه بر مطالبات اجتماعی-سیاسی اصلاحات» بنا ساختند تا بتوان به‌تدریج بدنه‌ی اجتماعی اصلاح‌طلبان را برای یک حرکت توده‌ای آماده کرد. (۵۱) 🔹با سقوط اسلوبودان میلوسویچ از کرسی رهبری یوگسلاوی در پی تظاهرات گسترده مردم، وقتی ابتدای سال ۱۳۸۰ عزت‌الله سحابی از رهبران گروهک‌ ملی-مذهبی‌ها در گفتگویی با رادیو فرانسه از مقبولیتِ شیوه‌ی «مقاومت منفی» در ایران سخن گفت، (۵۲) علیرضا علوی‌تبار که با دبیر اطلاعاتی-سیاسی سفارت انگلیس در تهران ارتباط نزدیک داشت، پیشنهاد پیروی از «نافرمانی مدنی» را داد. (۵۳) 🔹هر دو تاکتیک، دو روی یک سکه بودند. این تاکتیک‌ها در جریان فروپاشی یوگسلاوی محک خورده بود و پیش از آغاز دور دوم ریاست جمهوری خاتمی، عباس عبدی را وسوسه به ارائه پیشنهادی کرد تا اصلاح‌طلبان از همه ظرفیت‌های «مقاومت منفی» برای فلج کردن سیستم عصبی جمهوری اسلامی استفاده کنند. 🔹عباس عبدی در کنار حجاریان و علوی‌تبار سال‌ها با وزارت اطلاعات همکاری داشت، اما به تدریج با واسطه‌های ایرانی CIA پیوند خورد. مثلاً از سال ۱۳۷۳ با احمد اشرف مکاتبه می‌کرد. اشرف، جانشین احسان یارشاطر (عضو فرقه ضاله بهائیت) در دایرةالمعارف ایرانیکا است و در پوشش «پژوهشگر» در بنیاد مطالعات ایران حضور دارد. او، عبدی را به عنوان یک «دانشمند گرامی» می‌ستود (۵۴) و پل ارتباطی‌اش با نزدیکان اشرف پهلوی مانند علی بنوعزیزی به شمار می‌رفت. (۵۵) 🔹عبدی برخلاف شخصیت رادیکالش در نیمه‌ی اول دهه ۱۳۷۰، پس از انتخابات دوم خرداد خط‌مشی‌ای پیچیده را برگزید تا خود را یک «چهره معتدل سیاسی» جا بزند. ابتدا از هواداران راهبرد «آرامش فعال» بود تا آنجا که می‌گفت: "عمل سیاسی بعد از دوم خرداد باید از طریق گفتگو و با قانون‌گرایی و حتی گاهی با کوتاه آمدن پیش برود." (۶) حتی عبدی در اولین سالگرد دوم خرداد به نقد رفتارهای سیاسی اردوگاه اصلاحات پرداخت و سخن از «منزوی ساختن افراطیون جناح‌های سیاسی» گفت، (۵۷) اما حالا با شکست اصلاحات فکر برپایی یک جنگ فرسایشی علیه نظام را در سرمی‌پروراند و می‌خواست پروژه‌ای را که حجاریان از عهده آن برنیامده بود، این‌بار به پایان رساند. 🔹به گمان عبدی، حجاریان در مقام مشاور معتمدِ سیدمحمد خاتمی به او پیشنهاد نامطلوبی داد که هم «رئیس جمهور» باشد و هم «رهبر اپوزیسیون». پس باید این تناقض که یادآور تراژدی مضحک ابوالحسن بنی‌صدر بود، به گونه‌ای حل می‌شد. 🔹در نتیجه عبدی به عنوان یک «پیش استراتژی» اصلاح‌طلبان را به خروج از حاکمیت فراخواند؛ چون می‌گفت با قرارگرفتن در «موضع نظام» نمی‌توان در «نقش اپوزیسیون» بازی کرد. (۵۸) 🔹براساس راهبرد او، اصلاح‌طلبان باید سریعاً از مناصب دولتی استعفاء دهند تا ابتدا مشروعیت نظام سیاسی ایران را با مخاطره جدی مواجه کنند و با این کار، ظرفیت‌های استفاده از همه‌ی امکانات «مقاومت منفی» را فراهم سازند. (۵۹) این چنین عباس عبدی به عنوان عضو ارشد دفتر سیاسی حزب مشارکت ایران نفوذ رهبران گروهک ملی-مذهبی‌ها مانند عزت‌الله سحابی را در فرآیند تصمیم‌سازی‌های «جبهه‌ی دوم خرداد» برملا ساخت و از ائتلاف نانوشته با آنان برای پیشبرد پروژه «مقاومت منفی» پرده برداشت. 🔹با این حال، اصلاح‌طلبان حاضر به ترک قدرت نبودند و برای فرآیند استحاله مسیری متفاوت از نقشه عبدی در ذهن داشتند؛ چنان‌که چند ماه پس از انتشار پیشنهاد مکمل سحابی (مقاومت منفی) و عبدی (خروج از حاکمیت) یک تحلیلگر مجله‌ی همشهری ماه نوشت: "تیر خلاص به استراتژی «خروج از حاکمیت» در ۱۸ خرداد ۱۳۸۰ شلیک شد؛ اما نه از سوی محافظه‌کاران بلکه از سوی اصلاح‌طلبانی که با تمام قوا در انتخابات حاضر شدند و به جای آن‌که از قدرت خارج شوند، بار دیگر قدرت را در اختیار گرفتند." (۶۰) 🔗 ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/15338 🔸🌺🔸-------------- 📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee