🍃روح امید کسی اگر در روی این زمین شایستۀ نام موفّق باشد فقط و فقط خود تویی آقا! موفّق کسی است که توفیقی به او رسیده توفیق هم فقط توفیق بندگی است هر چه جز بندگی نام توفیق به خود گرفته از موفّقیت جز نامش، بهرۀ دیگری ندارد. حالا بگو بدانم آیا کسی روی این زمین هست که بیشتر از تو توفیق بندگی یافته باشد؟ کاش کسی بود که صدایش به همۀ اهل زمین می‌رسید تا می‌رفتم و به او التماس می‌کردم فریاد بزند تا همه بشنوند: موفّق کسی است که شبیه تو باشد. چه مبتذل کرده‌اند واژۀ موفّق را! کدام توفیق؟! کدام بندگی؟! سنگ‌محک‌ها همه دنیایی شده هر کسی دنیای بیشتری به دست می‌آورد، موفّق‌تر و هر کسی از دنیا عقب می‌ماند، شکست‌خورده‌تر است. آقا! با این سنگ‌محک‌ها خود تو از دستۀ شکست‌خوردگانی. دادِ این همه فاصله را باید به کجا برد؟ وقتی که تو سنگ محک موفّقیت باشی امّا از نگاه مردم دنیا شکست خورده نامیده شوی راه مردم دنیا چه قدر کج می‌شود از جادۀ موفّقیت! باید شبیه تو شد تا طعم موفّقیت را چشید و من می‌خواهم شبیه تو باشم. به قدری توحیدت را مرور می‌کنم مرور می‌کنم مرور می‌کنم که یک روز خودت به زبان بیایی و بگویی: «چه قدر توحیدت شبیه توحید من شده!» آن روز اگر برسد، دیگر هیچ آرزویی ندارم. تو به هیچ کسی جز خدا در هیچ چیزی هیچ امیدی نمی‌بندی این سه «هیچ» همۀ هستی مرا به باد فنا داده چون من این گونه نیستم به همه در همه چیز همه جور امید می‌بندم و اگر امیدم نا امید شد، شاید به سوی خدا بروم. "توحید در امید" تو وقتی ملاک سنجش توحید می‌شود خودم را در مردابی از شرک غوطه‌ور می‌بینم. گاهی با خودم حرف می‌زنم و می‌گویم: کاش می‌شد از خیال توحید تو بیرون آمد. زیرا به توحید تو که فکر می‌کنم فاصله‌ها قصد ناامیدکردنم را می‌کنند. امّا نه، همین امشب باید قدم اوّل توحید در امید را بردارم. چرا ناامیدی!؟ من به خدای تو امید می‌بندم که رشتۀ امیدم را از هر کسی جز خودش قطع کند. دعای تو که پشت سر این امید باشد امیدم هیچ گاه ناامید نخواهد شد. شبت بخیر روح امید!